جدول جو
جدول جو

معنی پردی - جستجوی لغت در جدول جو

پردی
تخته، به ویژه آن چه در سقف کوبی و پوشش شاه تیر سقف به کار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پردیز
تصویر پردیز
(دخترانه)
پردیس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پردیس
تصویر پردیس
(دخترانه)
بهشت، باغ و بستان، فردوس، باغ، بستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وردی
تصویر وردی
(دخترانه)
کوچک، ریز نقش (نگارش کردی: وردی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرده
تصویر پرده
دیوار سفید یا هر آویز دیگری را که فیلم بر روی آن به نمایش در می آید می گویند. پرده ی سینما مانند خود سینما همواره در جهت بهبود کیفیت حرکت کرده است. پرده های امروزین، حساس و مشبکند و نورهای اضافی و اذیت کننده را از خود عبور میدهند و تصویر را شفافتر از گذشته به معرض نمایش می گذارند.
پرده سینما یکی از اجزای اصلی تجهیزات سینما است که برای نمایش فیلم به استفاده می رود. این پرده معمولاً به صورت یک سطح براق و بزرگ از پارچه ای خاص ساخته می شود که قابلیت بازتاب نور را دارد تا تصویر فیلم بهتر قابل مشاهده باشد.
معمولاً پرده های سینما به دو نوع تقسیم می شوند:
1. پرده مات : این نوع پرده به صورت مات و غیر درخشان است که برای کاهش بازتاب نور و ایجاد تصویر با کنتراست بالا استفاده می شود.
2. پرده نفوذی : این نوع پرده به صورت درخشان است و برای پخش نور از پشت پرده و استفاده از سیستم های پروژکتور نوری استفاده می شود.
پرده سینما باید ابعاد مناسبی داشته باشد تا تمامی تصاویر فیلم به طور کامل روی آن جاذب شوند و تماشاگران بتوانند بهترین تجربه را از تماشای فیلم داشته باشند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از پردا
تصویر پردا
فردا، روز بعد از امروز، روز قیامت، زمان آینده، آینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پردل
تصویر پردل
شجاع، دلیر، دلاور، باجرئت، نترس، برای مثال فروهشته بر سر دو مشکین کمند / که کردی بدان پردلان را به بند (فردوسی۲ - ۲۵۶۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پردیس
تصویر پردیس
باغ، بستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بردی
تصویر بردی
پاپیروس، گیاهی از خانوادۀ جگن با ساقۀ بی برگ که در مصر باستان از ریشه اش به عنوان سوخت و مغزش به عنوان خوراک و ساقه اش برای تهیۀ طناب و پارچه استفاده می کردند، ورقه های شبیه مقوا که از این درخت تهیه و به جای کاغذ تا قرن هشتم میلادی برای نوشتن استفاده می شد، کلک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سردی
تصویر سردی
مقابل گرمی، سرد بودن، خنکی، کنایه از بی مهری نسبت به کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پردگی
تصویر پردگی
پرده نشین، پوشیده، درپرده
کنایه از زن، دختر
پرده دار مقرّب پادشاه که در همۀ اوقات می توانسته به حضور سلطان برود و واسطۀ میان شاه و مردم باشد، روزبان، آغاجی، حاجب، سادن، پردگین، ایشیک آقاسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زردی
تصویر زردی
زرد بودن، رنگ زرد داشتن، در پزشکی یرقان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پردک
تصویر پردک
چیستان لغز چیستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمی
تصویر پرمی
پر از باده: جام پرمی، نوعی از انگور
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به گرد و غبار دارای گرد و غبار، سخت لطیف و نازک (پارچه)، گونه ای شویدی (شبتی) که دارای برگهای ظریفتر و ساقه های باریکتر است و شاخ و برگ آن شبیه سرخس میباشد و ارتفاعش نسبه زیاد میشود و مانند شویدی جزو گیاهان زمینی است و در گلدان کشت و نگهداری میشود و آنرا در سالنها و راهرو ها قرار میدهند. اصل آن از افریقای جنوبی است شویدی سرخسی. گرد بودن استدارت تدویر: زیراک کرانه آن شعاع که بر ماه همی افتد از آفتاب دایره ایست از بهر گردی ماه. دلاوری دلیری پهلوانی شجاعت: ندیدم سواران گردنکشان بگردی و مردانگی زین نشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردی
تصویر سردی
برودت و خنکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردلی
تصویر پردلی
شجاعت، جرات، پرجگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فردی
تصویر فردی
انفرادی، تنهائی، یگانه بودن
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به کرد از قوم کرد، زبان کردان، نیمتنه ای که در قدیم روی قبا می پوشیدند و آن یا آستین نداشت و یا دارا آستینی کوتاه بود و نیز گاه بلند و تمام آستین بود و درین صورت آنرا} کدبی {میگفتند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردگی
تصویر پردگی
مخدره، زن پوشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردا
تصویر پردا
فردا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردو
تصویر پردو
بسیار دونده نیک دونده مقابل کم رو: (کم خور و پردو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده
تصویر پرده
روپوش، پوشش، حجاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرپی
تصویر پرپی
خمیری که کشش آن زیاد و برای نان پختن مناسبتر باشد پر کشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تردی
تصویر تردی
چو خاپوشی (چوخا ردا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خردی
تصویر خردی
بچگی، کودکی، طفولیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زردی
تصویر زردی
بیماری یرقان
فرهنگ لغت هوشیار
پیزر (درگویش اسپهانی) تک جگن نیل از گیاهان ذوخ گیاهی از تیره جگن ها جزو رده تک لپه ییها که ارتفاعش از 2 تا 4 متر میرسد و جزو گیاهان نی مانند و بسیار زیباست. در انتهای ساقه هایش انشعابات چتر مانند جالبی بوجود آمده است. اصل این گیاه محتوی مواد ذخیره ییست که بمصرف تغذیه زارعان و دهقانان میرسد. از الیاف ساقه های قابل انعطاف این گیاه یک نوع کاغذ می سازند پاپیروس بابیروس ابردی درخت کاغذ مصری جگن نیل پاپروس حقی حفاء. نوعی خرمای خوب سنگ اشکنک
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به آرد آلوده به آرد: حلوای آردی، قسمی شفتالوی خرد و کم آب هلو آرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دردی
تصویر دردی
پارسی تازی گشته درد لرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردیس
تصویر پردیس
((پَ))
فردوس، بستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرده
تصویر پرده
آکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گردی
تصویر گردی
دایره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فردی
تصویر فردی
یکایی
فرهنگ واژه فارسی سره
ارم، بهشت، جنان، جنت، خلد، فردوس، مینو، نعیم
متضاد: دوزخ
فرهنگ واژه مترادف متضاد