معنی پردگی پردگی پرده نشین، پوشیده، درپردهکنایه از زن، دخترپرده دار مقرّب پادشاه که در همۀ اوقات می توانسته به حضور سلطان برود و واسطۀ میان شاه و مردم باشد، روزبان، آغاجی، حاجب، سادن، پردگین، ایشیک آقاسی تصویر پردگی فرهنگ فارسی عمید