جدول جو
جدول جو

معنی پرجگری - جستجوی لغت در جدول جو

پرجگری
(پُ جِ گَ)
دلاوری. دلیری:
بروز معرکه این پردلی و پرجگریست
که یک سواره شود پیش لشکری جرار.
فرخی
لغت نامه دهخدا
پرجگری
پردلی دلاوری دلیری
تصویری از پرجگری
تصویر پرجگری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برزگری
تصویر برزگری
کشاورزی، زراعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرواری
تصویر پرواری
گاو و گوسفند چاق، برای مثال اسب لاغرمیان به کار آید / روز میدان، نه گاو پرواری (سعدی - ۶۰)، گوسفندی که آن را در جای خوب ببندند و خوراک خوب بدهند تا فربه شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرجگر
تصویر پرجگر
دلیر، پرجرئت، پردل، دلاور، جگردار، برای مثال پیش از این شاه تو را جنگ نفرمود همی / تا بدید آنکه تو چون پردلی و پرجگری (فرخی - ۳۷۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرخوری
تصویر پرخوری
بسیار خوردن
فرهنگ فارسی عمید
(پُ جِ گَ)
پرجرأت. پردل. دلیر. دل آور. دل دار. نیو: بر مصلحت دید خود برفور با ده هزار مرد پرجگر روان شدند. (جهانگشای جوینی).
پیش از این شاه ترا جنگ نفرمود همی
تا ندیدی که تو چون پردلی و پرجگری.
فرخی.
زان گرانمایه گهر کوهست از روی قیاس
پردلی باشد از این شیر فشی پرجگری.
فرخی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرگاری
تصویر پرگاری
منسوب به پرگار فرجاری یا خط پرگاری. خط مستدیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرجاری
تصویر فرجاری
پارسی تازی گشته پرگاری پرهونیک دایره یی مستدیر خط فرجای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرکاری
تصویر پرکاری
حالت و چگونگی آنکه پرکار است مقابل کم کاری
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری که در جای مناسب نگاهدارند و علوفه خوب دهند تا فربه شود فربه کرده فربه پروری مسمن اکوله علوفه علیفه: (اسب لاغر میان بکار آید روز میدان نه گاو پرواری) (گلستان)
فرهنگ لغت هوشیار
حالت و چگونگی پربار پرمیوگیمقابل کم باری، پر شاری پر غشی مقابل کم باری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرجگر
تصویر پرجگر
پردل دلاور دلیر پرجرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر گره
تصویر پر گره
پر چین پر شکنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرواری
تصویر پرواری
گوسفند یا گاو گوشتی و فربه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرجاری
تصویر فرجاری
((فِ))
پرگاری، دایره ای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برنگری
تصویر برنگری
مشاهده
فرهنگ واژه فارسی سره
بی باک، بی پروا، جراتمند، جسور، جگردار، دلیر، شجاع، نترس
متضاد: بی دل وجراء ت، ترسو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
Quizzicality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
curiosité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پدری کردن، خدمت و نیکی در حد الطاف پدرانه نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
סָקוּם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
जिज्ञासा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
keingintahuan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
ความอยากรู้
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
nieuwsgierigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
цікавість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
inquisitividad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
curiosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
curiosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
好奇心
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
ciekawość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
Neugierde
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
любопытство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرسشگری
تصویر پرسشگری
好奇心
دیکشنری فارسی به ژاپنی