- پرتوشه
بخار غلیظی که از ریختن آب روی خاکستر گرم به هوا برخیزد
معنی پرتوشه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هر چیزی که زشت و نازیبا باشد، زشت، نازیبا، فرخچ، برای مثال ای پرغونه و باژگونه جهان / مانده من از تو به شگفت اندرا (رودکی - ۴۹۱)
سرپوش، آنکه اسرار کسی را حفظ کند و به دیگران نگوید، رازدار، رازنگهدار، پارچه ای که زنان با آن سر خود را بپوشانند، آنچه بالای چیزی بگذارند که روی آن پوشیده شود
آنچه بر سر دیگ کماجدان کاسه خم و جز آن گذارند تا محتوی آن محفوظ ماند، مقنعه زنان سر انداز. یا سر پوش از سر طبق برداشتن، از روی طبق سرپوش را بر کنار کردن، سری را فاش کردن
خزانه ی شالی زار که در اثر کود بسیار، خاک آن نرم شده و مناسب
بافشار، پرشتاب، فوران، بوی تند گند و تعفن
