- پرتعداد
- پرشمار
معنی پرتعداد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرشمار
آمادگی کردن، محیا شدن، آمادگی، آماده شدن
توانش، توانایی، درونداشت
توانایی ذهنی و فطری برای انجام دادن یا فراگرفتن کاری، مهیا کردن، آماده کردن، مهیا شدن، آماده شدن، افراد و تجهیزات جنگی
در شمار، در ردیف
Giftedness, Talent
дарование , талант
Begabung, Talent
обдарованість , талант
talent
talento
talento
talento
don, talent
talent
ความสามารถ , ความสามารถพิเศษ
نشرٌ , نشر
प्रतिभा
כִּישָּׁרוֹן , כִּשָּׁרוֹן
kipaji
প্রতিভা
صلاحیت
ناآرامی دلهریدن دلهره داشتن ارزیدن، مضطرب گردیدن بی آرام گردیدن، لرز لرزه لرزش جنبش
رد شدن، بر گشتن از دین
لرزیدن، لرزش، مضطرب شدن، ناآرام شدن
رد کردن حداقل یکی از اصول دین، از دین برگشتن، مرتد شدن