جدول جو
جدول جو

معنی پربییته - جستجوی لغت در جدول جو

پربییته
پرواز کرده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرهیخته
تصویر پرهیخته
ادب کرده، تربیت شده
فرهنگ فارسی عمید
(بَ تَ / تِ)
برپیخته. برپیچیده:
شاه اسب عقل انگیخته دست فلک بربیخته
هم خون دشمن ریخته هم ملک آبا داشته.
خاقانی.
رجوع به برپیخته شود
لغت نامه دهخدا
(پَ بَ تَ /تِ)
که پر وی ببسته باشند:
که چون مرغ پربسته بودی مدام
همه کار ناکام و بیکار و خام.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرهیخته
تصویر پرهیخته
((پَ تِ))
تربیت شده، پرورش یافته
فرهنگ فارسی معین
پی ریزی کردن، بنیان نهادن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرشده
فرهنگ گویش مازندرانی
پرگرفته، پرواز کرده
فرهنگ گویش مازندرانی
عملی برای رفع پیچش شکمدر این شیوه ی درمان بیمار دراز کشیده
فرهنگ گویش مازندرانی
پرواز کردن، به پرواز درآمدن، پرواز کردن، پر زدن، پر درآوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پر شده، انباشته، مملو
فرهنگ گویش مازندرانی