- پذیر
- در ترکیب بمعنی پذیرنده آید: نقش پذیر دلپذیر، پسندیده مقبول: (سلطان محمود را این سخن پذیر آمد) (راحه الصدور)
معنی پذیر - جستجوی لغت در جدول جو
- پذیر
- پذیرفتن، پسوند متصل به واژه به معنای پذیرنده مثلاً پوزش پذیر، درمان پذیر، علاج پذیر، پندپذیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استقابل، پیشواز
تعهد، قبولی
قبول کننده، پذیرنده
استقبال
تعهد، اعتراف، قبول، استجابت، تایید، موافقت
قبول دار، آکسپتور، اعتراف
قبول، پسند، پیشواز، استقبال
پذیره شدن: جلو رفتن، پیشواز کردن، پذیرفتن، قبول کردن
پذیره شدن: جلو رفتن، پیشواز کردن، پذیرفتن، قبول کردن
پذیرنده، قبول کننده، پیشوازکننده
پذیرا شدن: به پیشواز کسی رفتن
پذیرا شدن: به پیشواز کسی رفتن
پذیرفتاری، پذرفتاری، قبول، تعهد، آگرمان، فرمان برداری، قسمتی در بیمارستان، هتل و امثال آنکه وظیفۀ متصدی آن ثبت نام مراجعین است
((پَ رِ))
فرهنگ فارسی معین
پیشواز، استقبال، فرمانبرداری، قبول امر، غارت، نهب، استقبال کننده، پیشباز شونده، قبول کننده امر کسی را
Acceptance, Reception
Receptive
восприимчивый
принятие , прием
empfänglich
Akzeptanz, Empfang
сприйнятливий
прийняття , прийом
podatny
akceptacja, przyjęcie
接受 , 接待
receptivo
aceitação, recepção
ricettivo
accettazione, ricezione
receptivo
aceptación, recepción
réceptif
acceptation, réception
ontvankelijk