- پخش
تقسیم، توزیع، پهن، چیزی که در زیر پا یا در اثر ضربه و فشار کوبیده و پهن شده باشد، پاشیده، پراکنده
پخش شدن: پهن شدن، پراکنده شدن
پخش کردن: پهن کردن، پراکنده کردن، توزیع کردن
پخش و پلا: پراکنده، ریخته و پاشیده
پخش شدن: پهن شدن، پراکنده شدن
پخش کردن: پهن کردن، پراکنده کردن، توزیع کردن
پخش و پلا: پراکنده، ریخته و پاشیده
