جدول جو
جدول جو

معنی پجیو - جستجوی لغت در جدول جو

پجیو
(پَ جی)
اشتغال به امری است که غرض از آن اعتقاد بهم رسانیدن مردم باشد به کسی و آنرا سالوسی و ریا خوانند. (برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیو
تصویر پیو
پیوک، نوعی کرم دراز و باریک که در زیر پوست انسان ایجاد می شود، کرم رشته ، بیماری ناشی از آلودگی به کرم های نخی با انسداد مجاری لنفاوی که باعث تورم اندام ها می شود، پاغر، فیلاریوز
فرهنگ فارسی عمید
(پِ یُ)
پل. شرق شناس فرانسوی معاصر، دارای تألیفات متعدد و تحقیقات مفید درباره زبان و تمدن آسیای مرکزی و چین است
لغت نامه دهخدا
(پِ یُ)
اتین گابریل. کتاب شناس فرانسوی. مولد، آرک آن بارّوا بسال 1765م. و وفات در 1849
لغت نامه دهخدا
(ی یُ)
نام مرغی خوش آواز
لغت نامه دهخدا
(پِ یو)
مرضی که آنرا رشته گویند و از اعضاء آدمی برآید. (برهان). مرضی که آنرا رشته گویند و از اعضای آدمی برمی آید مانند رگی سپید و درد شدید دارد و در بلاد لارستان پارس و بلخ بسیار واقع میشود. (انجمن آرا). پیوک. نارو. (جهانگیری). نام مرض رشته است در تداول مردم فارس و بالاخص مردم لار. رجوع به لغت محلی شوشتر و رجوع به رشته شود
لغت نامه دهخدا
(پَ)
کلوخ که پارچه های گل خشک شده باشد. (برهان). کلوخ. (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیو
تصویر پیو
پاره گل خشک شده، کلوخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیجو
تصویر پیجو
پیجر
فرهنگ واژه فارسی سره
از توابع دهستان یخکش واقع در شهرستان بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
کنترل دوباره
فرهنگ گویش مازندرانی