- پتوله
- بافته ابریشمی منقش کار هندوستان
معنی پتوله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فتیله، پنبۀ تابیده یا نوار نخی که در چراغ نفتی می گذارند، پنبه یا لتۀ تاب داده، فتیل، پلیته، ذباله
کوتاه قد
هوای ناصاف و کدر (گویش سیستانی)، هوای وتر، هوای بد، هوای بتر
بچه سگ، بچه شغال سرگشته و بی خود شدن
بچۀ برخی پستانداران گوشتخوار مثلاً توله سگ، توله شیر، کنایه از سگ کوچک، کنایه از بچۀ انسان
پنیرک، گیاهی با برگ های پهن و چین خورده که همیشه رو به آفتاب دارد و با گردش آفتاب می گردد، ورتاج، خبّازی، نخیلک، نان کلاغ
پنیرک، گیاهی با برگ های پهن و چین خورده که همیشه رو به آفتاب دارد و با گردش آفتاب می گردد، ورتاج، خبّازی، نخیلک، نان کلاغ
حیران شدن، سرگشته و بی خود شدن از شدت حزن و اندوه یا کثرت وجد