از درختان جنگلی که در جنگل های مرطوب می روید و بلندیش به چهار متر می رسد، برگ هایش تلخ و قابض است، برگ و پوست آن به سبب قابض بودن به شکل مرهم یا شیاف در بواسیر به کار می رود دمیر آغاجی، انجیلی، آسوندار، انچیلو، انجیلو
از درختان جنگلی که در جنگل های مرطوب می روید و بلندیش به چهار متر می رسد، برگ هایش تلخ و قابض است، برگ و پوست آن به سبب قابض بودن به شکل مرهم یا شیاف در بواسیر به کار می رود دَمیر آغاجی، اَنجیلی، آسوندار، اَنچیلو، اَنجیلو
چگونگی تو. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تو بودن. این کلمه در خطاب آید و افادۀ جدائی از جمع و دیگران کند چنانکه در مقام یگانگی گویند منی و توئی در میان نیست، یعنی جدایی و دوگانگی از میان رفته است و وحدت جایگزین آن شده است: گرنیست گشتی از خود و، با تو، توئی نماند از نیستی در آینۀ دل نشان طلب. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 745). اینجا منی و توئی نباشد در مذهب ما دوئی نباشد. نظامی. دوستئی کآن ز توئی و منی است نسبت آن دوستی از دشمنی است. نظامی. که ام من چه دارم تو داری توئی الهی پناه نزاری توئی. نزاری قهستانی (دستورنامه چ روسیه ص 48)
چگونگی تو. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تو بودن. این کلمه در خطاب آید و افادۀ جدائی از جمع و دیگران کند چنانکه در مقام یگانگی گویند منی و توئی در میان نیست، یعنی جدایی و دوگانگی از میان رفته است و وحدت جایگزین آن شده است: گرنیست گشتی از خود و، با تو، توئی نماند از نیستی در آینۀ دل نشان طلب. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 745). اینجا منی و توئی نباشد در مذهب ما دوئی نباشد. نظامی. دوستئی کآن ز توئی و منی است نسبت آن دوستی از دشمنی است. نظامی. که ام من چه دارم تو داری توئی الهی پناه نزاری توئی. نزاری قهستانی (دستورنامه چ روسیه ص 48)