- پایندگی
- ابدیت
معنی پایندگی - جستجوی لغت در جدول جو
- پایندگی
- قیام، ابدیت، بقا
- پایندگی ((یَ دِ))
- همیشگی، ابدیت
- پایندگی
- دوام، بقا،
برای مثال آزمودم مرگ من در زندگی ست / چون رهم زاین زندگی پایندگی ست (مولوی - ۴۸۵)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حالت و چگونگی پوینده عمل پوینده
حالت و عمل پوینده
سرپرستی و محافظت کردن قیم نگاهداری کردن
علو، افتخار، اعتلا
مسکونی، مربوط به محل سکونت
شباهت، تشابه
آژانس، وکالت
پراکندگی پاشیگی
رشد، نمو، عمل بالنده
عمل بافنده، نساجی
حیله گری، مکاری
تفرقه
تضمین
ضمانت، ضامن
ثبات، بقا، ثبت
ادراک
پذیرفتاری میانجیگری کفالت ضمانت تعهد زعامه قباله
ضامن، کفیل
پراکندگی تفرق
بی غلی بی غشی ترویق
باریدن و بارش
حالت و چگونگی راننده، راندن وسائط نقلیه و جز آن
دزدی و سرقت، ربودن
حالت و کیفیت ساییده
عمل سازنده بودن، مطربی
حالت و کیفیت ساییده
حالت خوش آمدن
نگهداری و سرپرستی
حالت و چگونگی داننده، دانائی، صاخب معلومات و دانش
پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار. پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار. پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار