جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پایندگی

پایندگی

پایندگی
دوام، بقا، برای مِثال آزمودم مرگ من در زندگی ست / چون رهم زاین زندگی پایندگی ست (مولوی - ۴۸۵)
پایندگی
فرهنگ فارسی عمید

پایندگی

پایندگی
خُلُود. بقاء. ابدیّت. دوام. دیمومت. قیام. (مهذب الاسماء) :
دانی که پسر باشد پایندگی تن
گیتی چو تن است او بمثل همچو سرآمد
در خانه نشاید شدن الا بره در
در خانه اقبال و سعادت چو درآمد.
قطران.
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهم زین زندگی پایندگیست.
مولوی.
، قیمومت
لغت نامه دهخدا

خایندگی

خایندگی
خاینده بودن. حالت خاینده داشتن. عمل و حالت جوندگی داشتن
لغت نامه دهخدا