جدول جو
جدول جو

معنی پایدان - جستجوی لغت در جدول جو

پایدان
کفش، پوششی برای محافظت از پا، پاپوش، پااوزار، پاافزار، پایزار، لخا، لکا
تصویری از پایدان
تصویر پایدان
فرهنگ فارسی عمید
پایدان
کفش، (شعوری) :
چون بگردد پای او از پایدان
آشکوخیده بماند همچنان،
رودکی
لغت نامه دهخدا
پایدان
کفش
تصویری از پایدان
تصویر پایدان
فرهنگ لغت هوشیار
پایدان
کفش
تصویری از پایدان
تصویر پایدان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پایندان
تصویر پایندان
ضامن، کفیل، پذیرفتار، برای مثال دی همی گفتی که پایندان شدم / که بودتان فتح و نصرت دم به دم (مولوی - ۴۹۳)میانجی، پایندا، پایین مجلس، برای مثال ماه را در محفل خورشید من / جای اندر صفّ پایندان بود (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۵) کفش کن، درگاه خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چایدان
تصویر چایدان
ظرف چای، ظرفی که در آن چای خشک نگاه دارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
پاینده، جاویدان، باقی، برای مثال نباشد همی نیک و بد پایدار / همان به که نیکی بود یادگار (فردوسی - ۱/۸۵)، برقرار، استوار، ثابت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاردان
تصویر پاردان
جوال، تنگ ظرف شراب، شراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایندان
تصویر پایندان
ضامن، کفیل
فرهنگ لغت هوشیار
تله دام پادام، دامگاه، حلقه ای از چرم که هر دو پای در آن کنند وبر درختهای بلند چون درخت خرما و مانند آن روند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
ثابت، دائم، باقی، استوار، قائم، قوی، پابرجا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چایدان
تصویر چایدان
ظرف چای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
استوار، پابرجا، ثابت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایندان
تصویر پایندان
((یَ))
کفیل، ضامن، کفش کن، درگاه، میانجی کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایدام
تصویر پایدام
دامی که از موی دم اسب برای گرفتن پرندگان درست می کنند، پرنده ای که نزدیک دام می بندند تا پرندگان دیگر به هوای او در دام بیفتند، حیله، نیرنگ، پادام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاردان
تصویر پاردان
جوال، تنگ، ظرف شراب، شراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایگان
تصویر پایگان
سلسه مراتب، درجات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پایندان
تصویر پایندان
ضمانت، ضامن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
برقرار، مقاوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
Abiding, Enduring, Lasting, Stable, Sustainable, Unflagging
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
durable, stable, inébranlable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
מתמשך , מתמשך , מתמשך , יציב , בר-קיימא , לא נלאה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
स्थायी , टिकाऊ , स्थिर , टिकाऊ , अडिग
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
abadi, bertahan lama, tahan lama, stabil, berkelanjutan, tak kenal lelah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
คงทน , คงทน , ยาวนาน , เสถียร , ยั่งยืน , ไม่เหนื่อย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
blijvend, duurzaam, stabiel, onvermoeibaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
duradouro, estável, sustentável, incansável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
perdurable, duradero, estable, sostenible, inquebrantable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
duraturo, durevole, stabile, sostenibile, instancabile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
持久的 , 稳定的 , 可持续的 , 不懈的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
trwały, stabilny, zrównoważony, nieznużony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
стійкий , тривалий , стабільний , невтомний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
bleibend, dauerhaft, stabil, nachhaltig, unermüdlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
стойкий , длительный , стабильный , устойчивый , неустанный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
永続的な , 永続的な , 永続的な , 安定した , 持続可能な , 疲れを知らない
دیکشنری فارسی به ژاپنی