جدول جو
جدول جو

معنی پایتی - جستجوی لغت در جدول جو

پایتی
یکی از طوایف ایل قشقائی مرکب از 30 خانوار، مسکن ایشان بلوک کربال است، و رجوع به شیبانی (ایل ...) شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پانتی
تصویر پانتی
(دخترانه)
نام همسر آریاسب از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاپتی
تصویر پاپتی
پابرهنه، کنایه از لات، کنایه از بی چیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارتی
تصویر پارتی
مربوط به پارت مثلاً هنر پارتی، از قوم پارت، از مردم پارت مثلاً سرباز پارتی، زبان پهلوی اشکانی
محموله، شخص صاحب نفوذی که در جایی به نفع کسی کاری می کند و یا از نفوذ او استفاده می شود
نوعی مهمانی به سبک غربی همراه با رقص و موسیقی که معمولاً با حضور جوانان برگزار می شود
فرهنگ فارسی عمید
حزب، فرقه، جمعیت، دسته، گروه
لغت نامه دهخدا
(پَ)
در تداول عامیانه، پابرهنه، یک لاقبا. سخت فقیر و بی چیز
لغت نامه دهخدا
آدلینا، مغنیۀ ایتالیائی مولد بسال 1843م، مطابق با 1259 هجری قمری در مادرید، و وفات بسال 1919م، مطابق با 1338 هجری قمری
لغت نامه دهخدا
قلیان پا، دراصطلاح اصفهانیان قلیان نی پیچ، مقابل قلیان دستی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاپتی
تصویر پاپتی
پا برهنه، یک لا قبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارتی
تصویر پارتی
جمعیت، حزب، فرقه
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به پا آنچه مربوط بپا باشد، دو صفحه فلزی که در طرفین دسته فرمان هواپیما کار گذاشته شده که با فشار دادن پایی راست هواپیما براست گردش میکند و با فشار دادن پایی چپ بسمت چپ میگردد. یا ترمز پایی. ترمزی که با فشار پا عمل کند مقابل ترمز دستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارتی
تصویر پارتی
منسوب به قوم پارت، از اقوام ایرانی ساکن شمال و شمال شرقی. این قوم به دلیری و جنگاوری مشهور بودند چنان که برخی زبان شناسان واژه «پارتیزان» را برگرفته از نام این قوم می دانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارتی
تصویر پارتی
دسته، گروه، قسمت، بخش، حامی، طرفدار، جشن، مهمانی، محموله، بار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاپتی
تصویر پاپتی
((پَ))
تهی دست، بی سر و پا
فرهنگ فارسی معین
جمعیت، حزب، دسته، فرقه، گروه، جشن، شب نشینی، پشتیبان، حامی، طرفدار، طرفگیر، هواخواه، هوادار، بخش، قسمت، قوم پارت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
لخت و عور، ندار فقیر
فرهنگ گویش مازندرانی