- پایانی
- خاتم
معنی پایانی - جستجوی لغت در جدول جو
- پایانی
- نهایی انتهایی آخرین: (حجت بنصیحت مسلمانی گفتت سخنی درست و پایانی) (ناصر خسرو)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترمینال
اسبی که اصیل نباشد اسب کندرو که لایق پالان باشد اسب و استر و جز آن که بر آن پالان نهند نه زین
صفت مکانی که چندان گود نباشد
شایستگی سزاواری لیاقت
اسبی که پالان بر پشت او بگذارند، اسب بارکش
اسبی که مخصوص بار و بنه بردن است، نه برای سواری
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
ترمینال، مکانی که مبدأ حرکت و مقصد وسایط نقلیه عمومی است، دستگاهی که به وسیله آن اطلاعات به یک سیستم مخابراتی یا الکترونیکی وارد و خارج می شود، (واژه فرهنگستان)
سزاواری
آخر، تنها، غایت، کران، فرجام، عاقبت، سرانجام، منتهی، ته
نقطه یا لحظۀ اتمام چیزی، نهایت، انتها، بخش آخری هر چیز، بخش پایینی هر چیز، برای مثال سخن نیز نشنید و نامه نخواند / مرا پیش تختش به پایان نشاند (فردوسی - ۲/۳۴۱)
آخر هر چیز، نهایت، انتها
Termination
завершение
Beendigung
завершення
zakończenie
término
terminazione
terminación
terminaison
beëindiging
การสิ้นสุด
penghentian
إنهاءٌ
समाप्ति
סִיוּם
sonlandırma
kukomesha
সমাপ্তি
خاتمہ