جدول جو
جدول جو

معنی پاچوک - جستجوی لغت در جدول جو

پاچوک
کوچک، بسیار کوچکاین واژه در مناطق مختلف مازندران به رغم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاپوک
تصویر پاپوک
(دخترانه)
نعنای دشتی با گل آذینی مانند سنبل در بخش خراسان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاوچک
تصویر پاوچک
پاچک، سرگین خشک شدۀ گاو، تاپال، تپاله، پاوچک، غوشا، غوشاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاچک
تصویر پاچک
سرگین خشک شدۀ گاو، تاپال، تپاله، پاوچک، غوشا، غوشاک
فرهنگ فارسی عمید
(چَ)
پاچک. (جهانگیری). سرگین گاو خشک شده. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(چِ کُ)
فرانسوا. نقاشی اسپانیائی. مولد بسال 1571م. (978 هجری قمری) در اشبیلیه. و وفات در سنۀ 1654م. (1064 هجری قمری)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
سرگین خشک شدۀ گاو. سرگین گاو که بدست پهن و خشک کنند سوختن را. غوشاک. غوشا. تپاله
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاچوب
تصویر پاچوب
چوب قپان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاوچک
تصویر پاوچک
سرگین گاو خشک شده پاچک تاپاله تاپه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاچک
تصویر پاچک
سرگین خشک شده گاو غوشاک تپاله غوشا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاچک
تصویر پاچک
((چ َ))
پهن خشک شده گاو، تپاله
فرهنگ فارسی معین
نوعی چوب قیم که به صورت جفت چپ و راست برای عبور از گل و لای
فرهنگ گویش مازندرانی
کاسه ی کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
غده، میوه ای که شکوفه بر آن باقی مانده باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
پایه ی پرچین، چوبی که قیم پرچین است
فرهنگ گویش مازندرانی
کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی