جدول جو
جدول جو

معنی پاپی - جستجوی لغت در جدول جو

پاپی
در پی، پیرو
پاپی بودن: پاپی شدن، کنایه از در پی کسی یا کاری بودن، کسی یا کاری را دنبال کردن، در امری اصرار ورزیدن
پاپی شدن: کنایه از در پی کسی یا کاری بودن، کسی یا کاری را دنبال کردن، در امری اصرار ورزیدن
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
فرهنگ فارسی عمید
پاپی
نام یکی از طوایف ایل پیشکوه از قبائل کرد ایران تقریباً دارای 1000 خانوار که در سیزار و کوههای هشتادپهلو و قیرآب و شمال دزفول مسکن دارند
لغت نامه دهخدا
پاپی
فرانسوی کرک های ریز در هم تافته پت
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
فرهنگ لغت هوشیار
پاپی
متعرض، پافشاری، اصرار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پاپی
بابيٌّ
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به عربی
پاپی
Papacy
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پاپی
papauté
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پاپی
папство
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به روسی
پاپی
Papsttum
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به آلمانی
پاپی
папство
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پاپی
papiestwo
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به لهستانی
پاپی
教皇职位
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به چینی
پاپی
papado
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پاپی
papato
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پاپی
pausdom
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به هلندی
پاپی
papado
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پاپی
ตำแหน่งสันตะปาปา
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به تایلندی
پاپی
پوپ کا عہدہ
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به اردو
پاپی
পোপপদ
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به بنگالی
پاپی
upapa
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پاپی
papalık
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پاپی
교황직
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به کره ای
پاپی
אָפִיפְיוֹרוּת
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به عبری
پاپی
पोप का पद
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به هندی
پاپی
kepausan
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پاپی
教皇職
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاپک
تصویر پاپک
(پسرانه)
استوار، پدر کوچک، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبد معبد آناهیتا و پدربزرگ اردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاپیچ
تصویر پاپیچ
هر چیزی که به پا بپیچند، آنچه به پا بپیچند، نواری که به ساق پا می پیچند، مچ پیچ
فرهنگ فارسی عمید
پاتابه، بادیج، پالیک،
پای پیچنده، به پای پیچنده،
- عمل کسی پاپیچ او شدن، نتیجۀ گناهی عاید او گردیدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاپا
تصویر پاپا
فرانسوی بابا پدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپتی
تصویر پاپتی
پا برهنه، یک لا قبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپژ
تصویر پاپژ
زمین پست و بلند و ناهموار، گل کهنه و نرم طین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپیچ
تصویر پاپیچ
عشقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپیچ
تصویر پاپیچ
کنایه از مزاحم، نواری که به ساق پا پیچند، چارق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیاپی
تصویر پیاپی
مکرر، مداوم، متوالی
فرهنگ واژه فارسی سره