- پاندکت (دِ)
مجموعه ای از احکام قضات روم قدیم که به فرمان ژوستینین امپراطور رم مدوّن گردید
معنی پاندکت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پستانداری شبیه خرس، دارای پوست سیاه و سفید و گیاه خوار که در کوهستان های چین و تبت زندگی می کند
فهرست، شماره ای که روی نامه های اداری می نویسند و نامه با آن شماره در دفترهای مخصوص ثبت می شود، انگشتی
آویزی که در بعضی از ساعت های دیواری به چپ و راست حرکت می کند، در علم فیزیک جسم سنگین آویخته ای که حرکت نوسانی داشته باشد، آونگ
نام قدیم منتهای جنوبی هندوستان و در قرون وسطی بدانجا دولت بزرگی بود، در قرن ششم و هفتم و هشتم هجری این مملکت را به دفعات آل سبکتکین و سایر دول اسلامیه ضبط و تسخیر کردند
(دَ)
لغت نامه دهخدا
درستکار. با صحّت عمل. مقابل ناپاکدست:
نبیرۀ جهاندار هوشنگ هست
همان راد و بینادل و پاکدست.
فردوسی.
گشاده زبان و دل و پاکدست
پرستندۀ شاه و یزدان پرست.
فردوسی.
سر بسر دعویست مرد امر و معنی دار کو
تیزبینی پاکدستی رهبری غمخوار کو.
سنائی
نبیرۀ جهاندار هوشنگ هست
همان راد و بینادل و پاکدست.
فردوسی.
گشاده زبان و دل و پاکدست
پرستندۀ شاه و یزدان پرست.
فردوسی.
سر بسر دعویست مرد امر و معنی دار کو
تیزبینی پاکدستی رهبری غمخوار کو.
سنائی
(دُ)
لغت نامه دهخدا
نام چهار تن از حکمرانان لمباردی و مشهورترین آنان پاندلف اول است که ملقب به ’آهنین سر’میباشد و از 961 تا 981م. در کاپو حکم رانده است. اوبا مساعدت امپراطور اوتون اول به مملکت خویش وسعت بخشید و در جنگی که میان او و رومیان واقع شد مغلوب واسیر گردید و پس از رهائی به قصد انتقام با مردم ناپل به جنگ پرداخت و از این جنگ نتیجه ای حاصل نکرد
رقاص (در ساعت)، رقّاصک، فندول، آونگ
(یُ)
لغت نامه دهخدا
در اساطیر یونانی پادشاه آتن، پسر سک رپس و لیک پسر اوست که سرزمین لیکیه بدو منسوب است. رجوع به ایران باستان ج 1 صفحۀ 741 شود
(پْلا / پِ کِ)
لغت نامه دهخدا
ربر. ترانه ساز فرانسوی. مولد او پاریس بسال 1848م. وی اپرتهائی ساخت و در سال 1903 وفات کرد
(دُ)
لغت نامه دهخدا
قصبه ای به خطّۀ اپیر قدیم در جهت یانیه میان مولوسیده و تسپروتیا بر ساحل آکرون که امروز به مارغلیج معروفست و در آنجا شهری قدیم بوده که اکنون خرابست و نزدیک خرابۀ آن شهر قریه ای بنام کاستری است
قریه ای است واقع در 45500 گزی شمال شرق مرکز علاقه داری درجۀ 2 بونیقره (شولگره) مربوط به حکومت درجۀ 3 کشنده در حوزۀ حکومت کلان بلخ ولایت مزارشریف که بین خط 67 درجه و 12 دقیقۀ طول البلد شرقی وخط 36 درجه و 24 دقیقه و 33 ثانیۀ عرض البلد شمالی واقع میباشد. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
(دَ)
لغت نامه دهخدا
نام نیای دهم زرتشت پیامبر ایرانی. (این نام بصورتهای واندست، ویدس، وایدست نیز آمده است). رجوع به مزدیسنا ص 69 شود
جسم آویخته ای که حرکت نوسانی داشته باشد مانند آویز ساعت دیواری که به چپ و راست حرکت می کند، رقاصک، آونگ
((اَ دِ))
فرهنگ فارسی معین
سبابه، انگشت شهادت، انگشتی (چاپ)، فهرست الفبایی نام ها و موضوع ها و عنوان ها و غیره که معمولاً در آخر کتاب می آید (واژه فرهنگستان)، عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پایین عضوی از یک مجموعه یا جمله
آونگ، رقاصک
از توابع سه هزار تنکابن
کسی که هنگام راه رفتن از دیگران عقب بیفتد، بازمانده در
فرد مبتلا به آماس بدنی در اثر کار افتادن کلیه ها (نفریت)