جدول جو
جدول جو

معنی پالیوری - جستجوی لغت در جدول جو

پالیوری
دماغه ای است در منتهای جنوب شرقی شبه جزیره کسندره به ولایت سالونیک
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پلیمری
تصویر پلیمری
اجسامی که از اجتماع چند مولکول در یک مولکول تشکیل یافته باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایور
تصویر پایور
صاحب منصب، صاحب پایه، پایه ور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالاری
تصویر پالاری
شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، بالاگر، حمّال، سرانداز، افرسب، فرسپ، داربام
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
ولایت. (آنندراج). حکومت. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، اختیار
لغت نامه دهخدا
(سی یِ)
جزیره ای در یونان واقع در ساحل آرگلید که معبد نپتون رب النوع دریا در آن جزیره بوده است. و دمستن خطیب معروف وقتی که مقدونیان او را تعقیب میکردند خود را در آنجا مسموم ساخت
لغت نامه دهخدا
(کالیوی)
هذیان. هجر: چون بکوبند (عاقرقرحا را) و اندر سرکه آغارند و در دندان نهند درد دندان ساکن گرداند و لرز و آزیش که با کالیوی بود. (الابنیه عن حقایق الادویه). و از اندام شکنج را که با کالیوی بود فوتنج (پودنه) سود دارد. (الابنیه عن حقایق الادویه). و (عاقرقرحا) لرز و آزیش ببرد که با کالیوی بود. (الابنیه عن حقایق الادویه)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
آنتونیو (1750- 1825م.). آهنگساز ایتالیایی متولد در لینانو مصنف اپراهای دانیاد برای نمازهای کلیسیا و غیره. او علیه موزارت تحریک شده بود
لغت نامه دهخدا
شه تیر و ستون بزرگ، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
برنار، سازندۀ سفالینه های مینائی، نویسنده و دانشمندفرانسوی، موجد صنعت سفالگری در فرانسه، مولد او آژن در حدود سال 1510م، و ظروف سفالینۀ مزین به تصاویر ماهرانۀ او باعث شهرت بسیار او گردید گویند برای آنکه تجاربش به نتیجه رسد و مینای سفال را کشف کند ناگزیر شد تا صندلیهای منزل و حتی تخته های کف اطاق رانیز در کوره ها بسوزاند و ماهها بمراقبت کوره مشغول بود، پالیسی در سال 1589م، 997/ هجری قمری بجرم طرفداری مذهب پرتستان توقیف و در باستیل زندانی شد، همانجا ظاهراً در 1589 یا 1590م، 998/ هجری قمری درگذشت، این دانشمند را در معدن شناسی و شیمی نیز اکتشافاتی است
لغت نامه دهخدا
(پال لیو)
ردای فراخ یونانیان قدیم که رومیان نیز از آغاز جمهوری معمول داشتند، نواری از پارچۀ پشمی سپید دارای صلیب سیاه که پاپ بر روی لباسهای رسمی خود میافکند وبه همه آرشوک ها و بعض اوک های مقرّب نیز می دهد
لغت نامه دهخدا
یا کالاریس، بندر مرکزایالت ساردنی در ایتالیا که 138000 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ)
نام رنگی که نقاشان را به کار است و آنرا از عصارۀ ریوند چینی گیرند. (از فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
بالداری. صاحب بال بودن
لغت نامه دهخدا
ماری تالیونی (1804-1884 میلادی)، رقاصۀ مشهور که در استکهلم پا بعرصۀ وجود نهاد
لغت نامه دهخدا
(دَ)
که در خور پالیدن است
لغت نامه دهخدا
(گَ)
ضبط دیگر ’خوالیگری’ بمعنی ’آشپزی’ است:
یکی گفت ما رابه نیک اختری
بباید بر شه بخالیگری.
فردوسی.
ببازار خالیگری ساختن
شتالنگ با کعبتین باختن.
اسدی (گرشاسب نامه).
رجوع به خوالیگری شود
لغت نامه دهخدا
مرکز بلوک کامفیروز از ولایت قشقائی فارس
لغت نامه دهخدا
(لی وَ/ وِ)
حالت و چگونگی کالیوه. سرگشتگی و حیرانی. (آنندراج) ، دیوانگی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نام محلی کنار راه کرمانشاه و نوسود میان بالکل و سیوه نان در 31000 گزی کرمانشاه
لغت نامه دهخدا
تصویری از کالیوی
تصویر کالیوی
کالیو بودن، هذیان: (چون بکوبند (عاقر قرحا را) و اندر سر که آغارند و در دندان نهند درد دندای ساکن گرداند و لرزو آزیش که با کالیوی بود) (ابنیه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالیدنی
تصویر پالیدنی
در خور پالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالاری
تصویر پالاری
ستون بزرگ شه تیر
فرهنگ لغت هوشیار
صاحبمنصب شهربانی و کشوری. یا پایور پیش آهنگی. یکی از مراتب و درجات پیشاهنگی است. فرهنگستان این کلمه را برابر اصطلاح انگلیسی پذیرفته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالتویی
تصویر پالتویی
مربوط به پالتو، قطع کتاب در اندازه 20*10 سانتی متر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایور
تصویر پایور
((وَ))
مقام دار، صاحب منصب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زایوری
تصویر زایوری
تولید
فرهنگ واژه فارسی سره
نام طایفه ای در سوادکوه، پالانی حیوان رام شده
فرهنگ گویش مازندرانی
هم خوانی، معمولا در هم خوانی، قسمتی از ترانه ها (گوشواره
فرهنگ گویش مازندرانی