پسوند متصل به واژه به معنای پالاینده مثلاً باده پالا، ترشی پالا، خون پالا یدک، اسب یدک، کنایه از اسب، اسب خاص پادشاه که زین و یراق کرده و بر در بارگاه نگاه می داشتند، جنیبت، پالاد
پسوند متصل به واژه به معنای پالاینده مثلاً باده پالا، ترشی پالا، خون پالا یدک، اسب یدک، کنایه از اسب، اسب خاص پادشاه که زین و یراق کرده و بر در بارگاه نگاه می داشتند، جَنیبَت، پالاد
کشوری است در قارۀ آسیا، در دامنۀ جنوبی سلسله جبال هیمالیا و در فاصله مرزی چین و هندوستان واقع و محدوداست از طرف شمال به تبت و از مشرق و جنوب و مغرب به هندوستان، دره های حاصل خیز هیمالیا در این کشور واقعاست. منابع طبیعی نپال گذشته از جنگل های فراوان، معادن فلزات و سنگ کوارتز است و صادرات عمده آن برنج و غلات و چای و محصولات دامی و گندم، واردات آن انواع پارچه و شکر و نمک و مصنوعات فلزی است. مملکت نپال 140 کیلومتر مربع وسعت و 9388000 نفر جمعیت دارد. مردم آن آئین بودائی دارند، حکومت آن مشروطۀ سلطنتی و واحد پولش روپیۀ نپالی است. قرن ها دروازه های این خطه به روی جهان خارج بسته بود و مردم نپال رابطه و تماسی با ملت های دیگر نداشتند، اما در قرن اخیر با ایجاد خطوط هوائی و زمینی، مردم این مملکت از طریق هندوستان با ممالک دیگر آشنا شدند. کشور نپال بطور طبیعی به چندین ناحیۀ کوهستانی و طوایف بومی منقسم است. حکومت این سرزمین در سالهای گذشته در دست قبایل و طوایف متنفذ بود و به سال 1951 میلادی حکومت مرکزی در آنجاقدرت یافت و به سال 1959 نپال صاحب قانون اساسی و بر طبق آن دارای حکومت مشروطۀ سلطنتی و مجلس قانونگذاری شد. (از لاروس) (کتاب سال کیهان شمارۀ 1 و 2)
کشوری است در قارۀ آسیا، در دامنۀ جنوبی سلسله جبال هیمالیا و در فاصله مرزی چین و هندوستان واقع و محدوداست از طرف شمال به تبت و از مشرق و جنوب و مغرب به هندوستان، دره های حاصل خیز هیمالیا در این کشور واقعاست. منابع طبیعی نپال گذشته از جنگل های فراوان، معادن فلزات و سنگ کوارتز است و صادرات عمده آن برنج و غلات و چای و محصولات دامی و گندم، واردات آن انواع پارچه و شکر و نمک و مصنوعات فلزی است. مملکت نپال 140 کیلومتر مربع وسعت و 9388000 نفر جمعیت دارد. مردم آن آئین بودائی دارند، حکومت آن مشروطۀ سلطنتی و واحد پولش روپیۀ نپالی است. قرن ها دروازه های این خطه به روی جهان خارج بسته بود و مردم نپال رابطه و تماسی با ملت های دیگر نداشتند، اما در قرن اخیر با ایجاد خطوط هوائی و زمینی، مردم این مملکت از طریق هندوستان با ممالک دیگر آشنا شدند. کشور نپال بطور طبیعی به چندین ناحیۀ کوهستانی و طوایف بومی منقسم است. حکومت این سرزمین در سالهای گذشته در دست قبایل و طوایف متنفذ بود و به سال 1951 میلادی حکومت مرکزی در آنجاقدرت یافت و به سال 1959 نپال صاحب قانون اساسی و بر طبق آن دارای حکومت مشروطۀ سلطنتی و مجلس قانونگذاری شد. (از لاروس) (کتاب سال کیهان شمارۀ 1 و 2)
کنت پیر د پالن، حاکم سن پطرزبورگ، رئیس شورشیان در فتنه ای که موجب قتل تزار روسیه موسوم به پل اوّل در 1801م. 1215/ هجری قمری شد. مولد بسال 1744م. 1156/ هجری قمری و وفات در سنۀ 1826 م. 1241/ ه. ق
کنت پیِر دُ پالن، حاکم سن پطرزبورگ، رئیس شورشیان در فتنه ای که موجب قتل تزار روسیه موسوم به پل اَوّل در 1801م. 1215/ هجری قمری شد. مولد بسال 1744م. 1156/ هجری قمری و وفات در سنۀ 1826 م. 1241/ هَ. ق
بالغ. قدح و سروی گاو بود که بدان می خورند و بعضی کلاجوی را خوانند. سروی گاو بود که قدح سازند. (اسدی). ظن چنان است که از نام ترکی است اما طاسی باشد چوبین که بدان سیکی خورند و سروی گاو که پاک کرده باشند و بدان شرب خورند آنرا پالغ خوانند. (فرهنگ اسدی چ پاول هورن). پیمانۀ شراب بود که از شاخ کرگدن و گاو و دندان فیل و چوب سازند. (جهانگیری). پیمانۀ شرابی را گویند که از شاخ کرگدن و گاو و استخوان فیل و چوب سازند. (برهان). شاخ گاو خالی کرده باشد که بدان شراب خورند و در نسخۀ وفائی و در نسخۀ میرزا آمده که بفتح لام نام ولایتی باشد شمالی و به کسر پیمانه باشد که از چوب یا شاخ سازند و بدان شراب و غیره خورند. در مؤید به باء پارسی و فتح لام آورده است. (سروری) : بنشان بتارم اندر مرترک خویش را با چنگ سغدیانه و با بالغ و کدو. عماره. با چنگ سغدیانه و با پالغ و کباب آمد بخان چاکر خود خواجه با صواب. عماره. بدیدش همانجای بر تخت خویش یکی پالغ و کاسۀ می به پیش. اسدی. و رجوع به بالغ شود
بالُغ. قدح و سروی گاو بود که بدان می خورند و بعضی کلاجوی را خوانند. سروی گاو بود که قدح سازند. (اسدی). ظن چنان است که از نام ترکی است اما طاسی باشد چوبین که بدان سیکی خورند و سروی گاو که پاک کرده باشند و بدان شرب خورند آنرا پالغ خوانند. (فرهنگ اسدی چ پاول هورن). پیمانۀ شراب بود که از شاخ کرگدن و گاو و دندان فیل و چوب سازند. (جهانگیری). پیمانۀ شرابی را گویند که از شاخ کرگدن و گاو و استخوان فیل و چوب سازند. (برهان). شاخ گاو خالی کرده باشد که بدان شراب خورند و در نسخۀ وفائی و در نسخۀ میرزا آمده که بفتح لام نام ولایتی باشد شمالی و به کسر پیمانه باشد که از چوب یا شاخ سازند و بدان شراب و غیره خورند. در مؤید به باء پارسی و فتح لام آورده است. (سروری) : بنشان بتارم اندر مرترک خویش را با چنگ سغدیانه و با بالغ و کدو. عماره. با چنگ سغدیانه و با پالغ و کباب آمد بخان چاکر خود خواجه با صواب. عماره. بدیدش همانجای بر تخت خویش یکی پالغ و کاسۀ می به پیش. اسدی. و رجوع به بالغ شود
شستی نقاشی (تخته رنگ)، سکوی قابل حمل بیشتر از جنس چوب برای جابه جا کردن مواد و بسته ها، سازه های مسطح و کوچک چوبی که زیر بار قرار دهند تا بتوان آن را با افرازه بلند کرد. بارکف (واژه فرهنگستان)
شستی نقاشی (تخته رنگ)، سکوی قابل حمل بیشتر از جنس چوب برای جابه جا کردن مواد و بسته ها، سازه های مسطح و کوچک چوبی که زیر بار قرار دهند تا بتوان آن را با افرازه بلند کرد. بارکف (واژه فرهنگستان)