- پاشامه
- پاجامه تنبان شلوار
معنی پاشامه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زیر جامه تنبان، شلوار پاشامه. توضیح پیژاما در انگلیسی از این کلمه ماخوذ است
روسری زنان
پاژنامه پازنامه پاچنامه
چادر، چارقد، روسری زنان، برای مثال دریده ماه پیکر جامه در بر / فکنده لاله گون باشامه بر سر (فخرالدین اسعد - لغتنامه - باشامه)
روسری زنان، چارقد، سراگوش
زیرجامه، پیژامه، شلوار، تنبان
واشام: (وزان پس داد وی را نامه ویس همان پیرایه و واشامه ویس) (ویس ورامین)
پاخار
پلیدی نجاست بول غایط
پاچال
پاتابه
پاپیچ پالیک چارق، نواری که بساق پا پیچند مچ پیچ. یا پاتابه در جایی باز کردن، در جایی اقامت کردن
آبستنی که زادن او نزدیک شده باشد
تنبان، شلوار، زیر جامه
چادری که زنان بر سر اندازند روسری زنان چارقب
اتفاق، تصادف
اعلامیه
ترمینال
فیلتر، صافی
هر سلطانی که دارای تاج و تخت باشد ملک سلطان، فرمانروا حاکم مسلط صاحب اختیار، خدا، مجاز ماذون مختار، محیط تاونده: (والله محیط بالکافرین و الله پادشاه است بر نا گرویدگان و تاونده با ایشان) (کشف الاسرار میبدی. مداش 3: 1 ص 51) یا پادشاه چین. خاقان چین، آفتاب خورشید. یا پادشاه ختن، سلطان ختن، خوشید آفتاب. یا پادشاه ددان. شیر اسد. یا پادشاه درندگان. شیر. یا پادشاه معظم. سلطان بزرگ خداوند بزرگ. یا پادشاه نوروزی. کسی که از صبح تا عصر روز نوروز برای تفریح مردم عنوان پادشاه داشت و از مردم پول می ستد و آنرا با حاکم تقسیم میکرد میر نوروزی، آنکه اسما نه رسما بپادشاهی برگزیده شود آنکه بطریق استهزاء وی را بدین سمت نصب کنند: (خمار را باتفاق باسم سلطنت موسوم کردند و پادشاه نوروزی از وی برساختند) یا پادشاه نیمروز. پادشاه سیستان، آفتاب خورشید، مردم نیک پی و مبارک قدم، حضرت آدم بسبب آنکه طبق روایات تا نیمروز در بهشت بود، رسول اکرم ص از آن باب که طبق روایت شفاعت امتان خود را تا نیمروز خواهد کرد
اسم پاشیدن، پراگنده متفرق بر افشانده منثور، ریخته ریخته شده فرو ریخته
محلول نمک که جهت شستن پاهای بیمار درست کنند
پراکنده، افشاننده
پاشا شدن امارت یافتن
پاژنامه
آنچه بدان چیزی را صافی کنند پالونه صافی
بدگوی، اسب جنیبت پالا
مخارجه ای که بر بالای خانه سازند ستاوند ستناوند استو ناوند، یک طبقه از خشت بر روی آجر تیغه سقف. خر پشته
اسب جنیبت اسب کوتل پالاد