- پازننده
- کسی که پای بر زمین زند
معنی پازننده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنچه که بپزد منضج
پخته کننده
پاژنامه
اسم پالانیدن، افزون کننده افزاینده. افزاینده، افزون کننده
آزار کننده
کسی که چیزی را بزور و فشار در چیز دیگر جا دهد تپاننده
اسم پراگنیدن پراگندن، پریشان کننده تار و مار کننده ولو کننده. یا پراگننده روشنایی. مفرق نور
آنکه می پراند
اسم پراگنیدن پراگندن، پریشان کننده تار و مار کننده ولو کننده. یا پراگننده روشنایی. مفرق نور
دوانیده دوانده
کسی که چیزی را در چیز دیگر بچپاند، تپاننده
کسی که چیزی را به زور در جایی یا ظرفی جا می دهد
Recessive
рецессивный
rezessiv
рецесивний
recesywny
recessivo
recessivo
recesivo
récessif
recessief
resesif
عكسيٌّ
उपसर्गी
רִסֶּבִּי
recessive
পশ্চাৎপদ