جدول جو
جدول جو

معنی پارکینگ - جستجوی لغت در جدول جو

پارکینگ
خودروگاه
تصویری از پارکینگ
تصویر پارکینگ
فرهنگ واژه فارسی سره
پارکینگ
محل توقف اتوموبیلها
تصویری از پارکینگ
تصویر پارکینگ
فرهنگ لغت هوشیار
پارکینگ
محل توقف وسایل نقلیه موتوری، توقفگاه
تصویری از پارکینگ
تصویر پارکینگ
فرهنگ فارسی معین
پارکینگ
محل توقف اتومبیل ها، محوطه ای که اتومبیل ها را در آنجا پارک کنند
تصویری از پارکینگ
تصویر پارکینگ
فرهنگ فارسی عمید
پارکینگ
Parking
تصویری از پارکینگ
تصویر پارکینگ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پارکینگ
парковочный
دیکشنری فارسی به روسی
پارکینگ
parken
دیکشنری فارسی به آلمانی
پارکینگ
парковка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پارکینگ
parkingowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
پارکینگ
停车的
دیکشنری فارسی به چینی
پارکینگ
estacionamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پارکینگ
parcheggio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پارکینگ
estacionamiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پارکینگ
parking
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پارکینگ
parkeren
دیکشنری فارسی به هلندی
پارکینگ
ที่จอดรถ
دیکشنری فارسی به تایلندی
پارکینگ
tempat parkir
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پارکینگ
وقف السّيّارات
دیکشنری فارسی به عربی
پارکینگ
पार्किंग
دیکشنری فارسی به هندی
پارکینگ
חֲנָיָה
دیکشنری فارسی به عبری
پارکینگ
駐車の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پارکینگ
주차의
دیکشنری فارسی به کره ای
پارکینگ
park yeri
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پارکینگ
maegesho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پارکینگ
পার্কিং
دیکشنری فارسی به بنگالی
پارکینگ
پارکنگ
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پار سنگ
تصویر پار سنگ
پاره سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
عمل خرد کردن ملکولهای درشت مواد آلی است با این عمل مواد نفتی را که دارای نقاط غلیان بالا می باشد در نتیجه گرم کردن در مجاورت کلرور آلومینیوم به کربورهای سبک تبدیل می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارمین
تصویر پارمین
(دخترانه)
نام همسر داریوش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پارینه
تصویر پارینه
قدیمی، ماضی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پارینه
تصویر پارینه
منسوب و مربوط بسال گذشته منسوب به پار پارسالین پارین: (که تقویم پارینه نایدبکار) (سعدی)، سال گذشته سال پیش پار، کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارگین
تصویر پارگین
گند آب، منجلاب
فرهنگ لغت هوشیار
سنگی که در یک کفه ترازو گذارند تا با کفه دیگر برابر گردد پارسنگ پاهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارینه
تصویر پارینه
پارسالی، برای مثال گفتمت امسال شدی به ز پار / رو که همان احمد پارینه ای (سنائی۲ - ۴۹۴)، سال گذشته، سال پیش، کهنه، دیرینه، قدیمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارسنگ
تصویر پارسنگ
سنگی که در یک کفۀ ترازو بگذارند تا با کفۀ دیگر برابر شود، پاسنگ، پاهنگ، ورسنگ
فرهنگ فارسی عمید