- پارسازن
- زن پارسا زن پرهیزکار عفیفه
معنی پارسازن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اهانت
تزکیه
آکتیویشن
کسی که با پارو قایق را بحرکت در آورد پارو زننده
پرهیزکاری، پاک دامنی، زهد، تقوا، برای مثال سعدیا در کوی عشق از پارسایی دم مزن / هر متاعی را خریداری ست در بازار خویش (سعدی۲ - ۴۷۶)
کارگشایی، تهیه و تدارک اسباب کار
چاره جویی، مشکل گشایی، آمادگی، حیله گری
Clearance, Decontamination
Piousness
очистка , дезактивация
набожность
Räumung, Dekontamination
Frömmigkeit
очищення , дезактивація
побожність
oczyszczanie, dekontaminacja
pobożność
清理 , 去污
liquidação, descontaminação
piedade
liquidazione, decontaminazione
devozione
liquidación, descontaminación
liquidation, décontamination
opruiming, decontaminatie
vroomheid
การเคลียร์ , การทำให้ปราศจากมลพิษ
ความเคร่งศาสนา
pembersihan, dekontaminasi
kesalehan