جدول جو
جدول جو

معنی کارسازی

کارسازی
چاره جویی، مشکل گشایی، آمادگی، حیله گری
تصویری از کارسازی
تصویر کارسازی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کارسازی

کارسازی

کارسازی
عمل کارساز، تیاری و تدارک، (ناظم الاطباء)، تهیۀ اسباب:
مغنی کجائی به گلبانگ رود
بیاد آور آن خسروانی سرود
که تا وجد را کارسازی کنم
برقص آیم و خرقه بازی کنم،
حافظ،
، آمادگی، مهم سازی، ظرافت، صنعت و دستکاری، چابکی، و چالاکی، مکر و مکاری و حیله بازی در کار، ادا و تسلیم، پرداخت، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کار سازی

کار سازی
اجرای کار مهم سازی، آمادگی تهیه، صنعت دستکاری، مکر مکاری حیله گری، پرداخت، شغل کار ساز
فرهنگ لغت هوشیار

تارسازی

تارسازی
عمل تارساز، شغل تارساز،
مغازه و دکان تارساز
لغت نامه دهخدا