معنی پاراگراف در فرهنگ فارسی عمید

بخش کوچکی از فصل کتاب یا نوشتۀ دیگر که مطلبی مستقل از مباحث پیشین، اما وابسته به کل متن را بیان می کند

معنی پاراگراف در لغت نامه دهخدا

قسمتی کوچک از قطعۀ نثر و فصل کتاب و جز آن که (ئ) علامت آن است، بند، جزء، قطعه، فقره، و هم آن علامت را پاراگراف گویند

قسمتی کوچک از قطعه نثر و فصل کتاب، قطعه، فقره

بخشی از یک نوشته که معمولاً از یک اصل یا جنبه معین گفتگو می کند و با شروع سطر تازه از بخش های دیگر جدا می شود، بند (واژه فرهنگستان)، جزء، فقره

فرهنگ فارسی عمید

لغت نامه دهخدا

فرهنگ لغت هوشیار

فرهنگ فارسی معین

فرهنگ واژه فارسی سره

فشارنگار، ابزاری برای ترسیم فشار هوا، باروگراف

(تُ)

آلتی است سواد برداشتن تصاویر را

پانتو گراف