جدول جو
جدول جو

معنی پارانتز - جستجوی لغت در جدول جو

پارانتز
(تِ)
جملۀ معترضه، و علامت جملۀ معترضه در کتابت و آن دو قوس است در دو طرف جمله (). هلالین. قوسین
لغت نامه دهخدا
پارانتز
هلالین، قوسین، علامت جمله معترضه در کتابت دو قوس در دو طرف جمله است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرانتز
تصویر پرانتز
علامتی به شکل () که در دو طرف کلمه، جملۀ معترضه یا عبارت های ریاضی گذاشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
نام یکی از ایالات غربی فرانسه که مرکز آن شهر آنگولم است، دارای 3 آروندیسمان، 29 کانتن و 426 کمون میباشد، 313000 تن جمعیت دارد، رود شارانت از آن عبور و اراضی آن را آبیاری میکند
لغت نامه دهخدا
شهری به جزیره لوسون از گنگبار (مجمعالجزائر) فیلیپین و آن را 12000 تن سکنه است و کارخانه های بافندگی جامه های نخی دارد
لغت نامه دهخدا
شهری است در جنوب ایتالیا بر کنار خلیجی بهمین نام، از شهرهای باستانی است، در 1940 میلادی نیروی هوایی و دریایی انگلستان در آنجا فاتح شد، 120000 تن سکنه دارد، مؤلف تاریخ ایران باستان آرد: ... بعد این هیئت بشهر تارانت واقع در جنوب ایطالیا در کنار خلیجی بهمان اسم رفت، در اینجا مدیر یا کلانتر شهر ’آریس توفیلد’ از محبتی که نسبت به ’دموک دس’ داشت امر کرد سکان ها را از کشتی های مادی (یعنی پارسی) برداشتند و پارسی ها را مانند جاسوسان در محبس انداخت ... پس از آن آریس توفیلد پارسی ها را رها ... کرد، کشتی های پارسی ها در مراجعت دوچار طوفان شده در ’یاپی گیوس’بساحل افتاد و پارسی ها اسیر شدند، شخصی گیل نام از اهالی تارانت آنها را نجات داده نزد داریوش آورد، شاه به او گفت در ازای این خدمت هرچه خواهی بخواه، او گفت که بشهر تارانت برگردم و از ترس آنکه مبادا داریوش برای رسانیدن او به این شهر قوای بحری بفرستد و این اقدام باعث اذیت هموطنان یونانی او بشود، گیل گفت برای بازگشت به تارانت کافی است که اهالی کنید با من همراهی کنند، چه مناسبات آنها با تارانتی ها خوب است، داریوش مأموری به کنیدفرستاد تا چنان کنند و آن ها حاضر شدند امر شاه را بجا آرند ولی اهالی تارانت راضی نشدند و چون اهالی کنید نمی توانستند تارانتی ها را با قوه مجبور بپذیرفتن گیل کنند این امر دیگر تعقیب نشد ... (تاریخ ایران باستان ج 1 صص 562- 563)، تارانتوم از بلاد قدیمی ایطالیاست که در جنوب شبه جزیره مزبور در کنار خلیجی بنام تارانتوم واقع شده است و مورخین معتقدند که این شهر را نخست مردم جزیره ’کرتا’ بنا نهاده اند، (تمدن قدیم تألیف فوستل دو کولانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 469)، رجوع به تارنته شود
یکی از خلیج های بحر روم است دراروپا، (فرهنگ نظام)، خلیجی است در جنوب ایتالیا که بوسیلۀ دریای ’ایونیه’ تشکیل شده است و شهر تارانت در کنار آن قرار دارد، نام آن در لاتین تارانتوم است، رجوع بمادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(رَ تِ)
خطه ای در فرانسه واقع در قسمت علیای درۀ ’ایزر’ دارای معادن فراوان
لغت نامه دهخدا
رودی به امریکای جنوبی میان کشوربرزیل و پاراگوئه که ریودلاپلاتا از پیوستن آن با روداوروگوئه پدید آید، و آن را 4700 هزارگز طول است
از ایالت جنوبی برزیل، دارای 674000 تن سکنه، قصبۀ آن کوری تابا است با 65000 تن سکنه
بلده ای به آرژانتین، مرکز ایالت آنترریو بر ساحل شط پارانا، دارای 36000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(پَ تِ)
قوسین. هلالین. و آن دو نیم دائره است که جملۀ معترضه در میان آن دو نهند و صورت آن چنین است: (). و رجوع به پارانتز شود
لغت نامه دهخدا
قسمی از کمدیهای یونانی که مصنف را در آن به تماشائیان مخاطباتی است
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرانتز
تصویر پرانتز
قوسین، هلالین
فرهنگ لغت هوشیار
تعهد سازنده یا فروشنده کالا درقبال خریدار برای ارائه خدمات پس از فروش در طی مدت مشخص، ضمانت، تضمین (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
((پَ تِ))
نشانه ای است قوسی شکل () که برای نوشتن جمله معترضه و مانند آن به کار رود، هلال، قوس، کمان (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
((مِ))
مقدار ثابت دلخواهی که به ازاء هر یک از مقادیر آن عضوی از یک دستگاه مشخص شود، متغیری که می توان دو یا چند تابع را برحسب آن بیان کرد. استعمال پارامترها در ریاضیات و فیریک و غیره بسیار معمول و مهم است، در قطع های مخروطی، نصف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرانتز
تصویر پرانتز
کمانک
فرهنگ واژه فارسی سره
قوسین، کمانک، هلالین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هدیه ای که پدر داماد یا یکی از بزرگان فامیل داماد به عروس
فرهنگ گویش مازندرانی