- پارامتر ((مِ))
- مقدار ثابت دلخواهی که به ازاء هر یک از مقادیر آن عضوی از یک دستگاه مشخص شود، متغیری که می توان دو یا چند تابع را برحسب آن بیان کرد. استعمال پارامترها در ریاضیات و فیریک و غیره بسیار معمول و مهم است، در قطع های مخروطی، نصف
معنی پارامتر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هلالین، قوسین، علامت جمله معترضه در کتابت دو قوس در دو طرف جمله است
فرانسوی ایستمان سنج
آلتی که برای جلوگیری فشارهای جوی و نیز برای تعیین اندازه ارتفاع کوهها بکار میرود
جنسی از خاراست که شتر آنرا برغبت خورد خار شتر شتر خاراشتر خار
دستگاهی برای اندازه گیری درجۀ حرارت شدید، آذرسنج
خارشتر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت
اشترگیا، راویز، کستیمه، کسیمه، شترخار، شترگیا، اشترخار
اشترگیا، راویز، کستیمه، کسیمه، شترخار، شترگیا، اشترخار
فرانسوی منش، نشانه، نما، ویژگی، روش
((کُ مِ))
فرهنگ فارسی معین
دستگاهی است که در محل های مجاز پارک اتومبیل نصب می شود که با پرداخت مقدار معینی پول می شود برای مدتی معین ماشین را پارک کرد، ایست سنج، توقف سنج (واژه فرهنگستان)
وسیله ای برای اندازه گیری فشار هوا شامل لوله ای شیشه ای که در تشتک کوچکی حاوی جیوه قرار داده می شود
وسیله ای برای اندازه گیری حرارتهای بسیار بکار میرود