- پاداش (پسرانه)
- جزا، اجر کار خوب، مکافات نیکی (نگارش کردی: پاداش)
معنی پاداش - جستجوی لغت در جدول جو
- پاداش
- جزا، مکافات، سزا، قرض، اجر، ثواب، اجرت، مزد، عوض
- پاداش
- جایزه
- پاداش
- مزد، سزای عمل، خواه نیک خواه بد، سزا، جزا،
برای مثال درستش شد که هرچ او کرد بد کرد / پدر پاداش او بر جای خود کرد (نظامی۲ - ۱۲۶)
- پاداش
- جزا و کیفر چه خوب چه بد، مهر، کابین
- پاداش
- Reward, Gratuity
- پاداش
- чаевые , награда
- پاداش
- Trinkgeld, (DE) Belohnung
- پاداش
- чайові , нагорода
- پاداش
- napiwek, (PL) nagroda
- پاداش
- 小费 , 相同
- پاداش
- gorjeta, (PT) recompensa
- پاداش
- mancia, (IT) ricompensa
- پاداش
- gratificación, (ES) recompensa
- پاداش
- gratification, (FR) récompense
- پاداش
- fooi, (NL) beloning
- پاداش
- ทิป , รางวัล
- پاداش
- tip, (ID) hadiah
- پاداش
- إعطاءٌ ,
- پاداش
- टिप , पुरस्कार
- پاداش
- טִיפּ , פרס
- پاداش
- チップ , 報酬
- پاداش
- 팁 , 보상
- پاداش
- bahşiş, (TR) ödül
- پاداش
- bakshishi, (SW) thawabu
- پاداش
- টিপ , পুরস্কার
- پاداش
- انعام , انعام
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاداش یا روز پاداشن. قیامت روز جزا
پاداش (و این جزا و پاداش بیداد کارانست) (تفسیر ابوالفتوح چاپ قدیم ج 2 ص 137)
مزد، برای مثال شتاب گیرد و گرمی به وقت پاداشن / صبور گردد و آهسته وقت بادافراه (فرخی - ۳۵۶) سزای عمل، سزا، جزا
پاداش، مزد، سزای عمل، خواه نیک خواه بد، سزا، جزا
جزا و کیفر چه خوب چه بد، مهر، کابین، پاداش