پاس، نگاهبان، پاسبان، پائیدن، دوام، ثبات، (برهان)، سامان و دارندگی، بزرگ و عمده، (برهان)، و باز صاحب برهان گوید پادشاه مرکب از این کلمه و شاه است، تخت، اورنگ، (برهان)، پات، سریر، شستن و پاک کردن، (جهانگیری)
پاس، نگاهبان، پاسبان، پائیدن، دوام، ثبات، (برهان)، سامان و دارندگی، بزرگ و عمده، (برهان)، و باز صاحب برهان گوید پادشاه مرکب از این کلمه و شاه است، تخت، اورنگ، (برهان)، پات، سریر، شستن و پاک کردن، (جهانگیری)
بلده ای به ایتالیا، در ونسی دارای 125000 تن سکنه، این شهر اسقف نشین و صاحب دانشگاه و کاخهای مجلل و کارخانه های ماهوت بافی و مولد تیت لیو مورخ و مانتگنا نقاش مشهور است موضعی به چهارفرسنگی مشرق و شمال فتح آباد
بلده ای به ایتالیا، در وِنسی دارای 125000 تن سکنه، این شهر اسقف نشین و صاحب دانشگاه و کاخهای مجلل و کارخانه های ماهوت بافی و مولد تیت لیو مورخ و مانتگنا نقاش مشهور است موضعی به چهارفرسنگی مشرق و شمال فتح آباد
گلۀ خر و گاو. (برهان) : ماده گاوان پاده اش هر یک شاه پرور بود چو پرمایون. فرالاوی. به غور چون تو بود پاده ای به یک من آرد به هند چون تو بود یک رمه به یک آجل. عمعق بخارائی (در هجو اغل). ز بهر جماع خران خر کلوکان خرامان بخانه بری پاده پاده. سوزنی. ، چراگاه اسبان و شتران و گاوان. (برهان) ، چوب دستی درشت. عصای کلان. چماق. باهو: در زیر بار زنگ همانا بکودکی کردند... نش را ادب از پادۀ زرنگ. سوزنی. خصم در دست قهرت افتاده پایها در رکاب چون پاده. سنائی. - کرد پاده، باهوی کرد. چماق کردان: کسی باید آنگه که تو باده خوردی که آرد سوی مرز تو کرد پاده. سوزنی
گلۀ خر و گاو. (برهان) : ماده گاوان پاده اش هر یک شاه پرور بود چو پرمایون. فرالاوی. به غور چون تو بود پاده ای به یک من آرد به هند چون تو بود یک رمه به یک آجل. عمعق بخارائی (در هجو اُغُل). ز بهر جماع خران خر کلوکان خرامان بخانه بری پاده پاده. سوزنی. ، چراگاه اسبان و شتران و گاوان. (برهان) ، چوب دستی درشت. عصای کلان. چماق. باهو: در زیر بار زنگ همانا بکودکی کردند... نش را ادب از پادۀ زرنگ. سوزنی. خصم در دست قهرت افتاده پایها در رکاب چون پاده. سنائی. - کرد پاده، باهوی کرد. چماق کردان: کسی باید آنگه که تو باده خوردی که آرد سوی مرز تو کرد پاده. سوزنی
دونده باپا پاکار پاکار، کسی که در مشاغل مختلف پی فرمانهای متعدد میرود چون پا دو مغازه پادو نانوایی، در حمامهای قدیم کسی که پس از ورود مشتری کفش ویرا زیر سکو میگذاشت و لنگی برای او پهن میکرد و لنگ دیگر بدو میداد تا ببندد و داخل حمام گرم شود
دونده باپا پاکار پاکار، کسی که در مشاغل مختلف پی فرمانهای متعدد میرود چون پا دو مغازه پادو نانوایی، در حمامهای قدیم کسی که پس از ورود مشتری کفش ویرا زیر سکو میگذاشت و لنگی برای او پهن میکرد و لنگ دیگر بدو میداد تا ببندد و داخل حمام گرم شود
۱ـ دیدن پادو در خواب، علامت آن است که با فرد غیر قابل اعتمادی پیمان دوستی می بندید، و در کنترل انگیزه های آنی و عجولانه خود ناتوان می مانید. ، ۲ـ اگر زنی خواب ببیند به عنوان پادو در جایی کار می کند، نشانه آن است که در ماجراهایی حماقت آمیز شرکت خواهد کرد.
۱ـ دیدن پادو در خواب، علامت آن است که با فرد غیر قابل اعتمادی پیمان دوستی می بندید، و در کنترل انگیزه های آنی و عجولانه خود ناتوان می مانید. ، ۲ـ اگر زنی خواب ببیند به عنوان پادو در جایی کار می کند، نشانه آن است که در ماجراهایی حماقت آمیز شرکت خواهد کرد.