جدول جو
جدول جو

معنی پاتی - جستجوی لغت در جدول جو

پاتی
آدلینا، مغنیۀ ایتالیائی مولد بسال 1843م، مطابق با 1259 هجری قمری در مادرید، و وفات بسال 1919م، مطابق با 1338 هجری قمری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساتی
تصویر ساتی
(دخترانه)
در مصر باستان، نام فرشته نگهبان ارواح
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پانتی
تصویر پانتی
(دخترانه)
نام همسر آریاسب از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
غریزی، طبیعی، جبلی، فطری، گوهری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاتر
تصویر پاتر
زن آوازه خوان، رقاصه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاتیل
تصویر پاتیل
دیگ دهان فراخ معمولاً از جنس مس
پاتیل شدن: پاتیلی شدن، کنایه از مست مست شدن و از پا درآمدن
فرهنگ فارسی عمید
نوعی پارچۀ ریزباف و نازک
لغت نامه دهخدا
رودخانه ای به امریکای جنوبی در کشور کلمبیا که از میان کردیلر مرکزی و غربی سرچشمه میگیرد و به اقیانوس کبیر میریزد، دلتای آن دارای یازده شاخه و طولش 480000 گز است
لغت نامه دهخدا
ظرف بزرگ مسین و جز آن که دهانۀآن فراختر از شکم است و در آن چغندر و آشهای بزرگ وفرنی و امثال آن پزند، پاتیله، تیان، طنجیر، لوید، و رجوع به پاتیله و پاتله شود، (در حمام) ظرف بزرگ مسین با دهانۀ فراخ که زیر خزانه گذارند و از بن آن آتش کنند تا آب خزانه گرم شود، تیان،
- پاتیل شدن، در تداول عوام، خفتن و بی خبری بعلت مستی و سکر
لغت نامه دهخدا
پاتینی، غله برافشان، پاتنی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاتیس
تصویر پاتیس
فرانسوی پرندیس از پارچه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاتی
تصویر شاتی
روز سرد
فرهنگ لغت هوشیار
آمادن آماده کردن، نرمیدن نرمی کردن نرم شدن منسوب به تات، یکی از لهجه های ایرانی. آماده شدن حاصل گشتن کار دست دادن فراهم آمدن، رفق و نرمی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
فرودی پایینی، حضیض سفل مقابل بالا بلندی، زمین پست مقابل بلندی، گودی، نشیب قنوع، کوتاهی کم ارتفاعی، انحطاط انخفاض، خواری زبونی بیاعتباری ذلت، نانجیبی پست فطرتی ناکسی رذالت دنائت خست، تنگ چشمی کوته نظری. یا به پستی افتادن، بیچاره و مفلوک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاتی
تصویر خاتی
فریبنده، سخت تاریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راتی
تصویر راتی
عالم خدائی، عالم خدای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکی
تصویر پاکی
عفت، پاکیزگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پانی
تصویر پانی
آب: (نه در آن معده ریزه ای مانده نه در آن دیده قطره ای پانی) (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره اسفناجیان که جزو دسته چغندر است و مانند آن در ریشه اش مواد غذایی اندوخته میکند سلق پاژو سلیقه. سلقی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به پا آنچه مربوط بپا باشد، دو صفحه فلزی که در طرفین دسته فرمان هواپیما کار گذاشته شده که با فشار دادن پایی راست هواپیما براست گردش میکند و با فشار دادن پایی چپ بسمت چپ میگردد. یا ترمز پایی. ترمزی که با فشار پا عمل کند مقابل ترمز دستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارتی
تصویر پارتی
جمعیت، حزب، فرقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
غریزی، عارضی، اصلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپتی
تصویر پاپتی
پا برهنه، یک لا قبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپی
تصویر پاپی
فرانسوی کرک های ریز در هم تافته پت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتر
تصویر پاتر
هندی رامشگر پایکوب لاتینی کشیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتین
تصویر پاتین
پاتنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتو
تصویر پاتو
ترکی تاپو از آوند ها (ظروف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاته
تصویر پاته
فرانسوی پوت (قلیه ای که از جگر سازند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتهی
تصویر پاتهی
پابرهنه بدون کفش
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی چوبین و پنجه مانند که بدان خرمن باد دهند، سینی چوبی برای پاک کردن و افشاندن غله چچ پتنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتیل
تصویر پاتیل
سیاه مست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاتیل
تصویر پاتیل
دیگ بزرگ مسی، دیگ خزانه حمام، پاتله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذاتی
تصویر ذاتی
گوهری، خدادادی
فرهنگ واژه فارسی سره
دیگ، سیاه مست
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پس گردنی
فرهنگ گویش مازندرانی