حلقه و زنجیر یا ریسمانی که به پای چهارپایان یا زندانیان ببندند، بخو، داتوره، تاتوله گیاهی یک ساله از تیرۀ بادمجانیان با برگ های درشت، بدبو و گل های شیپوری ارغوانی یا سفید که حاوی ماده ای سمّی به نام داتورین است و در معالجۀ آسم، تنگی نفس، تشنج و رماتیسم به کار می رود
حلقه و زنجیر یا ریسمانی که به پای چهارپایان یا زندانیان ببندند، بُخَو، داتورِه، تاتولِه گیاهی یک ساله از تیرۀ بادمجانیان با برگ های درشت، بدبو و گل های شیپوری ارغوانی یا سفید که حاوی ماده ای سمّی به نام داتورین است و در معالجۀ آسم، تنگی نفس، تشنج و رماتیسم به کار می رود
آب رو باریکی که گرداگرد حوض درست می کنند، پله یا لبۀ حوض که در آنجا پاهای خود را می شویند، جای شستن پا، محلولی که از نمک، خردل یا داروهای دیگر برای شستن پاهای بیمار درست کنند پاشویه دادن: شستن پاهای بیمار با محلول نمک یا خردل یا داروی دیگر برای تخفیف تب و حرارت بدن پاشویه کردن: شستن پاهای بیمار با محلول نمک یا خردل یا داروی دیگر برای تخفیف تب و حرارت بدن، پاشویه دادن
آب رو باریکی که گرداگرد حوض درست می کنند، پله یا لبۀ حوض که در آنجا پاهای خود را می شویند، جای شستن پا، محلولی که از نمک، خردل یا داروهای دیگر برای شستن پاهای بیمار درست کنند پاشویه دادن: شستن پاهای بیمار با محلول نمک یا خردل یا داروی دیگر برای تخفیف تب و حرارت بدن پاشویه کردن: شستن پاهای بیمار با محلول نمک یا خردل یا داروی دیگر برای تخفیف تب و حرارت بدن، پاشویه دادن
نام یکی از دو تن که بنابه امر خسروپرویز بدست باذان، حاکم یمن برای دستگیری حضرت رسول به حجاز گسیل شدند:... و پرویز (خسروپرویز) به ارتکاب آن سوء ادب (دریدن نامۀ حضرت رسول (ص)) قانع نگشته نشانی به باذان که از قبل او حاکم یمن بود ارسال نمود. مضمون آنکه چنان معلوم شد که شخصی در دیار حجاز دعوی نبوت میکند باید که دو کس را بدان جانب فرستی تا او را گرفته نزد من آورند و باذان بموجب فرموده عمل نموده باتویه و خرخسره را جهت آن مهم بمدینه فرستاد. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 374)
نام یکی از دو تن که بنابه امر خسروپرویز بدست باذان، حاکم یمن برای دستگیری حضرت رسول به حجاز گسیل شدند:... و پرویز (خسروپرویز) به ارتکاب آن سوء ادب (دریدن نامۀ حضرت رسول (ص)) قانع نگشته نشانی به باذان که از قِبَل او حاکم یمن بود ارسال نمود. مضمون آنکه چنان معلوم شد که شخصی در دیار حجاز دعوی نبوت میکند باید که دو کس را بدان جانب فرستی تا او را گرفته نزد من آورند و باذان بموجب فرموده عمل نموده باتویه و خرخسره را جهت آن مهم بمدینه فرستاد. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 374)
آب گرم خالص یا مخلوط بخردل و نمک و غیره که پای بیمار بدان شویند، دیوارۀ حوض، آب رو گرداگرد حوض. - پاشویه کردن، شستن پای بیمار با آب گرم مخلوط به نمک یا خردل و امثال آن تا حرارت و تبش او کم شود.
آب گرم خالص یا مخلوط بخردل و نمک و غیره که پای بیمار بدان شویند، دیوارۀ حوض، آب روِ گرداگرد حوض. - پاشویه کردن، شستن پای بیمار با آب گرم مخلوط به نمک یا خردل و امثال آن تا حرارت و تبِش او کم شود.
نام برده نامزد، زنی که جزیک شوهربمرددیگری نرسیده ومیان او وشوی نهایت محبت باشد: صولت او در ان صف ناورد زن نامویه برکند از مرد. توضیح درجهانگیری پس ازمعنی فوق افزوده شده: (وآن رابهندی سهاگن گویند) درفرنظا. آمده: (درهندی سهاگن بمعنی زن شوهرداراست شرط دیگری نداردولفظ نامویه مرکب ازنا (نه) ومویه (زاری) است وبمعنی زنی که مویه نکرده و شوهرداراست و معنی شعراین است که ممدوح درجنگ زن شوهرداررابی شوهرمیکند)
نام برده نامزد، زنی که جزیک شوهربمرددیگری نرسیده ومیان او وشوی نهایت محبت باشد: صولت او در ان صف ناورد زن نامویه برکند از مرد. توضیح درجهانگیری پس ازمعنی فوق افزوده شده: (وآن رابهندی سهاگن گویند) درفرنظا. آمده: (درهندی سهاگن بمعنی زن شوهرداراست شرط دیگری نداردولفظ نامویه مرکب ازنا (نه) ومویه (زاری) است وبمعنی زنی که مویه نکرده و شوهرداراست و معنی شعراین است که ممدوح درجنگ زن شوهرداررابی شوهرمیکند)