جدول جو
جدول جو

معنی يُنَظِّمُ - جستجوی لغت در جدول جو

يُنَظِّمُ
سیستماتیک کردن، تنظیم می کند، تنظیم کردن، سازمان دادن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اجرا کردن، اجرا می کند
دیکشنری عربی به فارسی
ترکیب کردن، ایجاد می کند
دیکشنری عربی به فارسی
سرود خوٰاندن، او شعار می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
هشدار دادن، او هشدار می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
ارزیابی کردن، ارزیابی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
تقسیم کردن، او قسم می خورد
دیکشنری عربی به فارسی
قدیمی کردن، او ارائه می کند، ارسال کردن، ارائه دادن
دیکشنری عربی به فارسی
آرایش کردن، او طرّاحی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
استرداد کردن، او تحویل می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
سازماندهی مجدّد کردن، دوباره سازماندهی کنید
دیکشنری عربی به فارسی