معنی يَنهَارُ - جستجوی لغت در جدول جو
يَنهَارُ
برف سنگی شدن، او فرو می ریزد
بَرف سَنگی شُدَن، او فُرو مِی ریزَد
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مَنهَار
فروریخته، فرو ریخت
فُروریختِه، فُرو ریخت
دیکشنری عربی به فارسی
يَظهَرُ
ظاهر شدن، او ظاهر می شود، پدید آمدن، به نظر رسیدن
ظاهِر شُدَن، او ظاهِر مِی شَوَد، پَدید آمَدَن، بِه نَظَر رِسیدَن
دیکشنری عربی به فارسی