جدول جو
جدول جو

معنی ویسی - جستجوی لغت در جدول جو

ویسی
دهی است از دهستان عقیلی بخش عقیلی شهرستان شوشتر در 20 هزارگزی راه شوشتر به مسجدسلیمان با 350 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
ویسی
(وَ)
تیره ای از ایل ناصری از ایلات خمسۀ فارس. (جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ویسه
تصویر ویسه
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر پیران سپهسالار پشنگ فرمانروای توران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عیسی
تصویر عیسی
(پسرانه)
معرب از عبری، نجات دهنده، نام پیامبر مسیحیت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وینی
تصویر وینی
اصطلاح وینی (Vignette) در سینما به تکنیکی اشاره دارد که در آن لبه های تصویر به تدریج تاریک تر یا روشن تر می شوند. این تکنیک می تواند برای ایجاد تمرکز بیشتر بر روی مرکز تصویر یا بهبود فضای بصری و احساسی صحنه استفاده شود. وینی می تواند به صورت دیجیتال در مرحله پس تولید یا به صورت فیزیکی در هنگام فیلم برداری ایجاد شود.
کاربردهای وینی در سینما:
1. تمرکز بر روی مرکز تصویر:
- با تاریک تر کردن لبه های تصویر، توجه مخاطب به مرکز تصویر جلب می شود، که معمولاً مهم ترین بخش صحنه است.
2. ایجاد حس نوستالژی یا دوره ای خاص:
- وینی می تواند به صحنه ها حالتی قدیمی و نوستالژیک بدهد، که در فیلم های دوره ای و تاریخی به کار می رود.
3. ایجاد حس رویا یا خاطره:
- این تکنیک می تواند برای نمایش صحنه هایی که به صورت رویا یا خاطره هستند، استفاده شود، تا مرز بین واقعیت و خیال را نشان دهد.
4. تنظیم فضای احساسی:
- وینی می تواند به تقویت حس درام، تنش، یا حتی رمانتیک بودن صحنه کمک کند.
نحوه ایجاد وینی:
1. استفاده از لنزها و فیلترها:
- در هنگام فیلم برداری می توان از لنزهای خاص یا فیلترهای وینی استفاده کرد تا به صورت فیزیکی این اثر ایجاد شود.
2. تدوین دیجیتال:
- با استفاده از نرم افزارهای ویرایش فیلم مانند Adobe Premiere، Final Cut Pro، یا DaVinci Resolve، می توان به راحتی وینی را به تصاویر اضافه کرد. این نرم افزارها ابزارهایی برای تنظیم شدت و میزان وینی ارائه می دهند.
نمونه های معروف:
1. فیلم های صامت و قدیمی:
- در بسیاری از فیلم های صامت و ابتدایی از وینی به صورت طبیعی به دلیل محدودیت های تکنیکی استفاده می شد.
2. `هتل بزرگ بوداپست` (The Grand Budapest Hotel):
- وس اندرسون در برخی صحنه های این فیلم از وینی برای ایجاد حس نوستالژیک و دوره ای استفاده کرده است.
3. `آملی` (Amélie):
- در این فیلم نیز از وینی برای ایجاد حس خیالی و تقویت فضای رمانتیک استفاده شده است.
نتیجه گیری
وینی یک ابزار قدرتمند در دست فیلم سازان است که می تواند به تنظیم فضای بصری و احساسی صحنه ها کمک کند. این تکنیک به فیلم سازان امکان می دهد تا توجه مخاطب را به بخش های خاصی از تصویر جلب کنند و حس و حالتی خاص به صحنه ها بدهند. استفاده مناسب از وینی می تواند به تقویت تأثیرات بصری و احساسی فیلم کمک شایانی کند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از پیسی
تصویر پیسی
بیماری پوستی با لکه های سفید یا بی رنگ که قسمت های اطراف لکه ها پر رنگ می شود، برص
بیچارگی و بینوایی
پیسی به سر کسی آوردن: کنایه از او را رنج و عذاب دادن و رسوا و بی آبرو ساختن
به پیسی افتادن: کنایه از بیچاره، بینوا و بی آبرو شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قیسی
تصویر قیسی
نوعی زردآلوی خوش طعم و درشت، خشک کردۀ این نوع زردآلو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ویسکی
تصویر ویسکی
نوعی نوشیدنی الکلی تقطیر شده که از بعضی غلات مانند جو، ذرت یا چاودار به دست می آید. جو جوانه زده را که خشک و بوداده شده پس از نرم کردن با آب داغ مخلوط می کنند و بعد از تخمیر در دستگاه های مخصوص عرق کشی تقطیر می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(قَ)
مکی بن ابیطالب حموش بن محمد بن مختار نحوی مقری (معری) ، مکنی به ابومحمد. محدث نحوی در مصر و مکه استماع حدیث نمود و علوم قرآنی فراگرفت و در جامع قرطبه خطبه خواند. او راست. 1- اعراب القرآن 2- التبصره فی القرأات السبعه. 3- جمع الجوامع در نحو. 4- شرح الوقف التام. 5- الموجز فی القرأات. 6- الوقف فی کلا و بلی. 7- الهدایه الی بلوغ النهایه فی معانی القرآن. وی بسال 437 هجری قمری درگذشت. (روضات الجنات ص 49) (ریحانه الادب ج 3 ص 328)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
منسوب به قیس که شخص یا موضعی است. (ریحانه الادب)
لغت نامه دهخدا
(قَ / قِ)
نوعی از زردآلو. (از آنندراج) (غیاث اللغات). یکی از انواع زردآلو که بسیار شیرین و مطبوع است و در اطراف دماوند فراوان است. (فرهنگ فارسی معین) : دانۀ قیسی را اگر مغزش را تنها در زمین بکاری چیزی نروید چون با پوست بهم بکاری بروید، پس دانستم که صورت نیز در کارست نماز نیز در باطن است. (فرهنگ فارسی معین از فیه مافیه چ فروزانفر ص 143) ، زردآلوی خشک شده و برگه زردآلو که بنام کشته و برگه نیز نامیده میشود، شفتالوی خشک شده، زردآلویی که خشک کنند و مغز بادام یا هستۀ زردآلوآگین و حشو او کنند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
زردآلوی شیرین هسته که خشک آن را تنها یا در خورش میخورند. این کلمه را بقاف نوشتن غلط مشهور است چه احتمال اینکه منسوب به قیس نام عرب باشد بسیار بعید است. (از فرهنگ نظام). رجوع به قیسی شود
لغت نامه دهخدا
بنونوتو، مشهوربه لگاروفالو نقاش ایتالیائی (1418-1559 میلادی) آثار او در فرراره جالب توجه است، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
کلمه ابطال و تکذیب است یا بازی و دشنام است، یقال: للضبع تیسی جعار، ای کذبت یا خاویه، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از ذیل اقرب الموارد)، قال ابن سکیت و تشتم المراءه فیقال قومی جعار و تشبه بالضبع، (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
منسوب به پیس ترکی به معنی بد، معاملۀ سوء، رفتار سخت بد:
ای آنکه صفات تو بودتابع ذات
بر پیسی تو گواه ... است صفات،
باقر کاشی،
- پیسی بسر کسی آوردن، یا پیسی بسر کسی درآوردن، نهایت او را رنج و عذاب دادن و بیشتر بگفتارهای زشت، با او رفتاری سخت خشن کردن، آزار رساندن وی را: پیسیی سر او آورده که مگو و مپرس، رفتاری سخت زشت و ناهنجار با او کرده چنانکه بگفتن نیاید، پیسیی بر سرش آوردم که اگر بالای ماست بگذاری سگ نمیخورد، یعنی بلایی عظیم بر سرش آوردم و سخت خفیف کردمش، (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سا)
دهی از بخش پشت آب شهرستان زابل با 441 تن سکنه. آب آن از رود خانه هیرمند و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(سِ وِ)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 158 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
به معنی نوشتن به صورت مزید مؤخر در این ترکیبات مستعمل است: تندنویسی. خفیه نویسی. خوش نویسی. دعانویسی. رقعه نویسی. روزنامه نویسی. رونویسی. نامه نویسی. و دیگر ترکیباتی که ذیل نویس آمده است. رجوع به هر یک از این ترکیبات در ردیف خود شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گیسی
تصویر گیسی
دمغزه مرغ عسیب زمجی
فرهنگ لغت هوشیار
یا عیسی دهقان. شراب انگوری. یا عیسی ره نشین. آفتاب، شعاع پرتو آفتاب، طبیب حاذق. یا عیسی شش ماهه. میوه ای که تا شش ماه پخته شود و برسد (عموما)، انگور (خصوصا)، یا عیسی نه ماهه. خوشه انگوری که از آن شراب سازند، شراب انگوری. یا عیسی هر درد. شراب انگوری
فرهنگ لغت هوشیار
خویشپیر کسی که از پیش خود به دستگیری و پیری می رسد و پیر و راهنما ندارد منسوب به اویس، کسی که بدون شیخد و مرشد بمرحله کمال رسیده
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به سویس اهل سویس از مردم سویس، ساخته سویس تهیه شده در سویس: امتعه سویسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریسی
تصویر ریسی
نوعی انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیسی
تصویر پیسی
بیماری که بر اثر آن لکه های سپید در بدن پدید میاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورسی
تصویر ورسی
نوعی ازکبوتر که رنگش مایل بسرخی و زردی است، کاسه زرین نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیسی
تصویر قیسی
نوعی از زرد آلو که خوش طعم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویست
تصویر ویست
قسمی بازی باورق
فرهنگ لغت هوشیار
قیلی ویلی رفتن، غنج زدن هوس بسیار داشتن مشتاق و آرزومند چیزی یا کسی بودن: (فلانی دلش برای دختر خوشگل قیلی ویلی میرود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویست
تصویر ویست
قسمی بازی با ورق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ویلی
تصویر ویلی
قیلی ویلی رفتن، غنج زدن، هوس بسیار داشتن، مشتاق و آرزومند چیزی یا کسی بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورسی
تصویر ورسی
((وَ))
نوعی از کبوتر که رنگش مایل به سرخی و زردی است، کاسه زرین نیکو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قیسی
تصویر قیسی
((قَ یا قِ یْ))
نوعی از زردآلو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریسی
تصویر ریسی
نوعی انگور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیسی
تصویر پیسی
رفتار بد و ناهنجار، خنسی، بیچارگی
به پیسی افتادن: دچار عسرت یا تنگی معیشت شدن و به مخمصه افتادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ویسکی
تصویر ویسکی
نوعی مشروب الکلی
فرهنگ فارسی معین