جدول جو
جدول جو

معنی وچگی - جستجوی لغت در جدول جو

وچگی
دوران بچگی، خردسالی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بچگی
تصویر بچگی
بچه بودن، دوران کودکی، برای مثال از همان بچگی باهوش بود، بی تجربگی، (صفت نسبی، منسوب به بچه) مربوط به بچه
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نُو چَ / چِ)
تازگی. (ناظم الاطباء). نوچه بودن. رجوع به نوچه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ چَ / چِ / بَچْ چَ / چِ)
حالت و چگونگی بچه. طفولیت. خردی. کودکی. صباوت. صبا. خردسالی. صغر.
لغت نامه دهخدا
(زَ چَ / چِ)
نفاس. (منتهی الارب ذیل نفاس). وضع حمل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بچگی
تصویر بچگی
طفولیت، کودکی، خردسالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ونگی
تصویر ونگی
خلا
فرهنگ واژه فارسی سره
خردسالی، صباوت، طفولیت، کودکی، نوباوگی
متضاد: پیری، کهولت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
رنگ دودی
فرهنگ گویش مازندرانی
جلبک برکه
فرهنگ گویش مازندرانی