معنی وهمیات - جستجوی لغت در جدول جو

وهمیات

لغت نامه دهخدا

وهمیات

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وهمناک — تصویر وهمناک

هولناک، ترسناک، دارای شک وشبهه، بدگمان

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ولایات — تصویر ولایات

ولایت، زادگاه، منطقه، شهر و توابع آنکه یک نفر والی بر آن فرمانروایی می کرد، برابر با شهرستان کنونی، کشور، حکومت کردن، فرمانروایی، در تصوف ولی بودن، مقام ولی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از معمیات — تصویر معمیات

جمع معمی، چیستان ها پردک ها کرتک ها جمع معمی

فرهنگ لغت هوشیار

بد گمان، ترسان، سهمگین دارای شک شاک بدگمان، ترسان ترساننده، هولناک مخوف

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ولایات — تصویر ولایات

جمع ولایه، استان ها شهرستان ها سرزمین ها جمع ولایت: (و باهتمام تمام رعایا را استمالت نموده بعمارت شهر بغداد و زراعت مزارع و مواضع قری و ولایات آن مشغول ساخت) جمع ولایت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از وردیات — تصویر وردیات

از ریشه پارسی وردها گل سرخیان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نهایات — تصویر نهایات

جمع نهایه، فرجام ها بافدم ها بافدمان جمع نهایت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نامیات — تصویر نامیات

جمع نامیه، رستنی ها آفریدگان کوالیدگان جمع نامیه

فرهنگ لغت هوشیار

جمع مهمله، یاوه ها چرند و پرند جمع مهمله (مهمل) کلامهای بیهوده مزخرفات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از وضعیات — تصویر وضعیات

جمع وضعیه، چگونگی ها جاورها جمع وضعیت: (وآنرا وضعیات خوانند) توضیح مرحوم محمدعلی فروغی این استعمال را نمی پسندد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مرمیات — تصویر مرمیات

جمع مرمیه (مرمی) پرتاب شده ها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فقمیات — تصویر فقمیات

تیره خوک آبی تیره گربه دریایی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنمیات — تصویر شنمیات

لایماهیان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

جمع توهم

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از توهیمات — تصویر توهیمات

جمع توهیم

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از خیمیات — تصویر خیمیات

پر گلبرگان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حلمیات — تصویر حلمیات

کنه ساران

فرهنگ لغت هوشیار

جمع زهدیه آنجه درباره زهد و پارسایی گفته و نوشته شود:) چنانکه من در زهدیات گفتم (قابوسنامه)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بومیات — تصویر بومیات

بوفیان تیره چغدها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از وهمناک — تصویر وهمناک

((وَ))

بدگمان، ترسان، هولناک، مخوف

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ولایات — تصویر ولایات

((وَ))

جمع ولایت

فرهنگ فارسی معین

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

Illusions

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

illusions

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

иллюзии

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

Illusionen

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

ілюзії

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

iluzje

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

幻觉

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

ilusões

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

illusioni

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

ilusiones

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

illusies

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از توهمات — تصویر توهمات

ภาพลวงตา

دیکشنری فارسی به تایلندی