آب و رونق روی. (منتهی الارب، مادۀ م وه) (ناظم الاطباء) (آنندراج). مواهه. گویند: ما احسن موهه وجهه و مواهته، أی مأه و رونقه، تابانی و درخشانی آب روی. (منتهی الارب) (آنندراج). مواهه. (منتهی الارب) ، حسن. (ناظم الاطباء) ، خوبی و نیکویی. (منتهی الارب). خوبی و نکوئی. (آنندراج)
آب و رونق روی. (منتهی الارب، مادۀ م وهَ) (ناظم الاطباء) (آنندراج). مُواهه. گویند: ما احسن موهه وجهه و مواهته، أی مأه و رونقه، تابانی و درخشانی آب روی. (منتهی الارب) (آنندراج). مُواهه. (منتهی الارب) ، حسن. (ناظم الاطباء) ، خوبی و نیکویی. (منتهی الارب). خوبی و نکوئی. (آنندراج)
روش و طریقه. (ناظم الاطباء) ، سوی و کرانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آنجا که روی کنند. (مهذب الاسماء). موضعی که به طرف آن رو کرده شود. (غیاث اللغات) ، دین، قبله. (مهذب الاسماء) ، اعتبار: وجهۀ ملی، صفحه. یک روی نامه: هو مجلده ضخمه تحتوی علی عشرین کراسه فی کل وجهه عشرون سطراً. (معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 56)
روش و طریقه. (ناظم الاطباء) ، سوی و کرانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آنجا که روی کنند. (مهذب الاسماء). موضعی که به طرف آن رو کرده شود. (غیاث اللغات) ، دین، قبله. (مهذب الاسماء) ، اعتبار: وجهۀ ملی، صفحه. یک روی نامه: هو مجلده ضخمه تحتوی علی عشرین کراسه فی کل وجهه عشرون سطراً. (معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 56)
مادر. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از المرجع). لغتی است در ام ّ. (از آنندراج) : امهتی خندف و الیاس ابی. قصی (از المرجع). بعضی گفته اند مادر در ذوی العقول. (از یادداشت مؤلف) ، کاربارها و شغلها و چیزها. (ناظم الاطباء). شغلها، حادثه ها. (فرهنگ فارسی معین). - امور جمیله،کارهای نیک و چیزهای خوب. (ناظم الاطباء). - امور دولت و دین، کارهای متعلق به دولت و مذهب. (ناظم الاطباء). - امور عموم، امور جمهور، کارهای متعلق بعموم. (ناظم الاطباء)
مادر. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از المرجع). لغتی است در اُم ّ. (از آنندراج) : امهتی خندف و الیاس ابی. قصی (از المرجع). بعضی گفته اند مادر در ذوی العقول. (از یادداشت مؤلف) ، کاربارها و شغلها و چیزها. (ناظم الاطباء). شغلها، حادثه ها. (فرهنگ فارسی معین). - امور جمیله،کارهای نیک و چیزهای خوب. (ناظم الاطباء). - امور دولت و دین، کارهای متعلق به دولت و مذهب. (ناظم الاطباء). - امور عموم، امور جمهور، کارهای متعلق بعموم. (ناظم الاطباء)