جدول جو
جدول جو

معنی وجهه

وجهه
ناحیه، طرف، جانب، سمت، آنچه به آن توجه کنند
تصویری از وجهه
تصویر وجهه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با وجهه

وجهه

وجهه
روش و طریقه. (ناظم الاطباء) ، سوی و کرانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آنجا که روی کنند. (مهذب الاسماء). موضعی که به طرف آن رو کرده شود. (غیاث اللغات) ، دین، قبله. (مهذب الاسماء) ، اعتبار: وجهۀ ملی، صفحه. یک روی نامه: هو مجلده ضخمه تحتوی علی عشرین کراسه فی کل وجهه عشرون سطراً. (معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 56)
لغت نامه دهخدا

وجهه

وجهه
روش و طریقه. (ناظم الاطباء) ، سوی و کرانه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

وجهه

وجهه
مؤنث وَجُه ْ، یعنی زن باقدر و منزلت. (ناظم الاطباء). رجوع به وَجُه شود
لغت نامه دهخدا