صفۀ پوشیده. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) ، پوشش بر در سرای. پوشش در. پوشش میان دو دیوار. (زمخشری). دالان بیرونی. (دهار) ، چوبهایی که بدان استخوان شکسته را بندند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) ، تختۀ کشتی سنگ پهن. (دهار) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). تختۀ کشتی. (مهذب الاسماء) ، هر چوب یا سنگ پهنا که بدان خانه را توان پوشید. (منتهی الارب) ، استخوان پهلوی شتر، پاره ای از استخوان سر شتر و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) ، خوان نان پختن. (مهذب الاسماء) ، در آنندراج و غیاث آمده است که به فتح اول و کسر قاف صحیح است و عوام که به جای اشکوفه گویند خطاست چنانکه سخن دروغ را گویند فلانی شکوفه بسته است و حقیقتش این است که سقیفه ایوانی بود پنهان که عرب برای مشوره های باطل در آنجا جمع میشدند. (غیاث) (آنندراج). - سقیفۀ بنی ساعده، محلی که برخی از مسلمانان پس از رحلت رسول در آنجا گرد آمده و ابوبکر را به خلافت برداشتند. (ازآنندراج) (از منتهی الارب)
صفۀ پوشیده. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) ، پوشش بر در سرای. پوشش در. پوشش میان دو دیوار. (زمخشری). دالان بیرونی. (دهار) ، چوبهایی که بدان استخوان شکسته را بندند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) ، تختۀ کشتی سنگ پهن. (دهار) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). تختۀ کشتی. (مهذب الاسماء) ، هر چوب یا سنگ پهنا که بدان خانه را توان پوشید. (منتهی الارب) ، استخوان پهلوی شتر، پاره ای از استخوان سر شتر و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) ، خوان نان پختن. (مهذب الاسماء) ، در آنندراج و غیاث آمده است که به فتح اول و کسر قاف صحیح است و عوام که به جای اشکوفه گویند خطاست چنانکه سخن دروغ را گویند فلانی شکوفه بسته است و حقیقتش این است که سقیفه ایوانی بود پنهان که عرب برای مشوره های باطل در آنجا جمع میشدند. (غیاث) (آنندراج). - سقیفۀ بنی ساعده، محلی که برخی از مسلمانان پس از رحلت رسول در آنجا گرد آمده و ابوبکر را به خلافت برداشتند. (ازآنندراج) (از منتهی الارب)
وظیفه در فارسی هرگ هویشکار نام یکی از نوشته های ساسانی که برجای مانده (خویشکاریه رتکان) است که در زبان فارسی نوین آن را (وظایف نوباوگان) گویند فریچ (فرهنگ پهلوی برخی فریضه را برگرفته از آن دانند) راستاد جامگی گیره (جیره) روزینه، پیمان سامه (شرط)، کار، پایگاه پایه، پیشه آنچه که اجرای آن شرعا یاعرفا درعهده کسی باشد تکلیف: (... وظیفه هوا خوهی و خدمتکاری بجا آورد)، وجه گذران وجه معاش، مبلغی یاجنسی که برای امرار معاش بکسی (کارمند دولت و غیره) دهند مقرری مستمری: (و رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید) (حافظ)، شغل کار، تکلیف دینی، (صفویه) اعانه و تصدف بود که در ترتیب اداری هند بصورت تقدیر پرداخت میشد، جمع وظایف (وظائف)، یا بر حسب وظیفه. بنا بوظیفه از روی وظیفه حسب الوصیه
وظیفه در فارسی هرگ هویشکار نام یکی از نوشته های ساسانی که برجای مانده (خویشکاریه رتکان) است که در زبان فارسی نوین آن را (وظایف نوباوگان) گویند فریچ (فرهنگ پهلوی برخی فریضه را برگرفته از آن دانند) راستاد جامگی گیره (جیره) روزینه، پیمان سامه (شرط)، کار، پایگاه پایه، پیشه آنچه که اجرای آن شرعا یاعرفا درعهده کسی باشد تکلیف: (... وظیفه هوا خوهی و خدمتکاری بجا آورد)، وجه گذران وجه معاش، مبلغی یاجنسی که برای امرار معاش بکسی (کارمند دولت و غیره) دهند مقرری مستمری: (و رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید) (حافظ)، شغل کار، تکلیف دینی، (صفویه) اعانه و تصدف بود که در ترتیب اداری هند بصورت تقدیر پرداخت میشد، جمع وظایف (وظائف)، یا بر حسب وظیفه. بنا بوظیفه از روی وظیفه حسب الوصیه