معنی وقیعه
- وقیعه
- وقیعت، بدگویی و غیبت کردن از کسی، فتنه، فساد
واژههای مرتبط با وقیعه
وقیعه
- وقیعه
- وقعیت در فارسی دشیادی (غیبت کردن)، کشمکش، کشت و کشتار، آسیب جنگی
ودیعه
- ودیعه
- سپرده
وقیعت
- وقیعت
- بدگویی و غیبت کردن از کسی، فتنه، فساد
وقیعت
- وقیعت
- غیبت مردمان: (والا طاعنان مجال وقیعت یابند)، فتنه کشش، جنگی که میان دو تن روی دهد قتال
وضیعه
- وضیعه
- چهار پا طرز استقرار، موقع موقعیت وضعیت اجتماعی وضعیت سیاسی: (لازم است وضعیت هرج و مرج کنونی مالیه... محوگشته) توضیح این کلمه را فارسی زبانان از (وضع) عربی ساخته اند. بعضی این کلمه را غلط پندارند و غلط نیست
ودیعه
- ودیعه
- مالی که به امانت نزد کسی بگذارند
ودیعه
- ودیعه
- پولی یا مالی که به امانت سپرده شود، ودیعت
وقیعت
- وقیعت
- آسیب جنگ، کارزار، جمع وقایع، غیبت، بدگویی
ودیعه
- ودیعه
- سپرده شده، در علم حقوق مالی که به امانت نزد کسی بگذارند، سپرده
