- وقوفیت
- از ساخته های فارسی گویان آگاه گشتگی اطلاع و تجربه
معنی وقوفیت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از ساخته های فارسی گویان ورستادگی وقف بودن چیزی در راه خدا
چیزهایی که در راه خدا وقف شده باشد، موقوفه ها، موقوفات تفویضی و شرعی
از تازی درفارسی آگاهی وقوف اطالع آگاهی
موقوفه، وقف شده، ملکی که درآمد آن برای کارهای عام المنفعه یا اموری که واقف تعیین کرده، اختصاص داده شده
توان بخشی، نیرو بخشی
لاتینی دروج جانگیاه جانوری که به گیاه ماند
استواری و قدرت و استحکام نیرو دادن و نیروبخشیدن
نگه داری، حفظ و صیانت
وابستگی و دل بستگی به قوم و امت خود
قوه دادن، نیرو دادن، توانایی دادن، توانا کردن، نیرومند ساختن
زانیچ خوهی میهن دوست
حقیقی
نگاهداشتن محافظت کردن، نگاهداشت محافظت نگهبانی: (سگ گرگین این دربه زشیران همه عالم که لاف عشق حق دارد و او داند و قایتها) (دیوان کبیر)، هرچه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند
((قُ یَّ))
فرهنگ فارسی معین
اشتراک گروهی از مردم در تاریخ و زبان و آداب و رسوم که عامل پیوند و اتحاد بین آنان است
Reinforcement, Amplification
Ethnicity
усиление , укрепление
этничность
Verstärkung
Ethnizität
etniczność
підсилення , підкріплення
wzmocnienie
етнічність
放大 , 加强
amplificação, reforço
amplificazione, rinforzo
amplificación, refuerzo
ethnie