- وفیات
- وفات ها، موت ها، مرگ ها، جمع واژۀ وفات
معنی وفیات - جستجوی لغت در جدول جو
- وفیات
- جمع وفاه، مرگ ها، مردن ها
- وفیات ((وَ))
- جمع وفات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع خفیه، پوشیده ها نهفته ها جمع خفیه
خفی ها، پوشیده ها، پنهان ها، روح ها، جمع واژۀ خفی
مرگ، درگذشت، میرش
بنگرید به وفاه مرگ موت: (ذکر شنوانیدن وفات امیر زاهه محمد سلطان بمادرش خان زاده) یا تاریخ وفات. تاریخ مرگ شخصی: (آنکه میلش سوی حق بینی وحق گویی بود سال تاریخ وفاتش طلب از میان بهشت) (حافظ)
موت، مرگ
وفات یافتن (کردن): مردن
وفات یافتن (کردن): مردن
آخوندکیان
پک درختیان
جمع واژۀ متوفی، فوت شده، مرده، درگذشته
باله کرجنیان ماهیان باله کرجنی
جمع متوفاه، زنان مرده زنان در گذشته مردگان جمع متوفاه (متوفی) زن در گذشته زن مرده