معنی خفیات - فرهنگ فارسی عمید
معنی خفیات
خفیات
خفی ها، پوشیده ها، پنهان ها، روح ها، جمع واژۀ خفی
تصویر خفیات
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خفیات
خفیات
خفیات
جَمعِ واژۀ خفیه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). - عالم بالسرو الخفیات، نامی از نامهای صفات ایزد تعالی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خطیات
خطیات
جَمعِ واژۀ خطیه. (یادداشت بخط مؤلف). خطیئه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خفقات
خفقات
جَمعِ واژۀ خَفِقَه و خَفَقَه. (منتهی الارب). رجوع به خَفِقه و خَفَقَه در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
خفرات
خفرات
جَمعِ واژۀ خفره و آن زن شرمگین باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس). رجوع به خفره در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
خفیان
خفیان
بصیغۀ تثنیه. آواز زن و گام آن. (منتهی الارب). منه: اذا حسن من المراءه خفیانها حسن سائرها، وقتی از زنی آواز و صدای گام برداشتن او نیکو آمد سایر اعضای او نیکو می آید
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.