غاشیه و زین پوش. (برهان). غاشیه که هنگام سواری چاکران بر دوش افکنده پیشاپیش اسپ خواجۀ خود روند، و چون فرودآید آنرا بر روی زین کشند. (آنندراج) : کون چو دفنوک پاره پاره شده چاکرش بر کتف نهد دفنوک. منجیک. از بزرگی که هستی ای خشنوک چاکرت بر کتف نهد دفنوک. منجیک. ، چماق. (برهان) (از آنندراج)
غاشیه و زین پوش. (برهان). غاشیه که هنگام سواری چاکران بر دوش افکنده پیشاپیش اسپ خواجۀ خود روند، و چون فرودآید آنرا بر روی زین کشند. (آنندراج) : کون چو دفنوک پاره پاره شده چاکرش بر کتف نهد دفنوک. منجیک. از بزرگی که هستی ای خشنوک چاکرت بر کتف نهد دفنوک. منجیک. ، چماق. (برهان) (از آنندراج)