جدول جو
جدول جو

معنی وفاگستر - جستجوی لغت در جدول جو

وفاگستر
وفاگسترنده. آنکه همواره شرائط وفاداری را به جا آورد. باوفا. وفادار. (ناظم الاطباء) ، باصداقت، مروج دین و معتمد صادق و امین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضیاگستر
تصویر ضیاگستر
روشنایی بخش، برای مثال گاه چون اشکال اقلیدس سر اندر سر شود / گاه چون خورشید رخشنده ضیا گستر شود (فرخی - ۴۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثناگستر
تصویر ثناگستر
مداح، ستایشگر
فرهنگ فارسی عمید
(خُ)
مدح گستر. مدّاح:
گمان برم که من اندر زمین همان شجرم
شجر که دید ثناگستر و ستایش گر.
فرخی.
آن ثناگستر منم کاندر همه گیتی بحق
عزّ و ناز از مدحهای شاه حق گستر گرفت.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
(گُ)
ضیاپاش. روشنائی بخش. (آنندراج) :
گاه چون اشکال اقلیدس سر اندر سر شود
گاه چون خورشید رخشنده ضیاگستر شود.
فرخی.
ظل ّ طوبی است بر آنکس که ضیاگستر شد
آفتاب شرف و حشمت و سلطان شرف.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ بَ تَ / تِ)
سخی و جوانمرد. (آنندراج) :
تا سخن پروربوی از صاحب رازی بهی
چون سخاگستر بوی از حاتم طایی بری.
سوزنی.
تویی معاینه در مهتری و مثل تو نیست
کریم طبع و رهی پرور و سخاگستر.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
توز گستر توختار آنکه همواره شرایط وفا داری را بجای آورد با وفا وفا دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثناگستر
تصویر ثناگستر
مدح گستر مداح ستایشگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخاگستر
تصویر سخاگستر
بخشنده دهنده دهشمند
فرهنگ لغت هوشیار