ولاده. زادن. وضع حمل کردن. زائیدن. (غیاث اللغات) : با مسیحی که به تعلیم ودود در ولادت ناطق آمد در وجود. مولوی. زنان باردار ای مرد هشیار اگر وقت ولادت مار زایند از آن بهتر به نزدیک خردمند که فرزندان ناهموار زایند. سعدی (گلستان)
ولاده. زادن. وضع حمل کردن. زائیدن. (غیاث اللغات) : با مسیحی که به تعلیم ودود در ولادت ناطق آمد در وجود. مولوی. زنان باردار ای مرد هشیار اگر وقت ولادت مار زایند از آن بهتر به نزدیک خردمند که فرزندان ناهموار زایند. سعدی (گلستان)
زاییدن (زن)، زایش، هنگام تولد زمان زاییده شدن، یا وقت ولادت. هنگام زاییدن: (زنان بادار، ای مرد هشیارخ اگر وقت ولادت مار زایند) (ازان بهتر بنزدیک خردمند که فرزندان ناهموار زایند) (گلستان)
زاییدن (زن)، زایش، هنگام تولد زمان زاییده شدن، یا وقت ولادت. هنگام زاییدن: (زنان بادار، ای مرد هشیارخ اگر وقت ولادت مار زایند) (ازان بهتر بنزدیک خردمند که فرزندان ناهموار زایند) (گلستان)