جدول جو
جدول جو

معنی ولادت

ولادت((وِ دَ))
زایش، زاییدگی، زمان به دنیا آمدن
تصویری از ولادت
تصویر ولادت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ولادت

ولادت

ولادت
زاییدن (زن)، زایش، هنگام تولد زمان زاییده شدن، یا وقت ولادت. هنگام زاییدن: (زنان بادار، ای مرد هشیارخ اگر وقت ولادت مار زایند) (ازان بهتر بنزدیک خردمند که فرزندان ناهموار زایند) (گلستان)
فرهنگ لغت هوشیار

ولادت

ولادت
ولاده. زادن. وضع حمل کردن. زائیدن. (غیاث اللغات) :
با مسیحی که به تعلیم ودود
در ولادت ناطق آمد در وجود.
مولوی.
زنان باردار ای مرد هشیار
اگر وقت ولادت مار زایند
از آن بهتر به نزدیک خردمند
که فرزندان ناهموار زایند.
سعدی (گلستان)
لغت نامه دهخدا

بلادت

بلادت
کند هوشی تیماو دیر یابی کند فهم بودن کند ذهن بودن، کاهل شدن، کند هوشی دیریابی کند ذهنی. کودنی مقابل ذکا فطنت. کند ذهنی، کودنی، کاهلی
فرهنگ لغت هوشیار

جلادت

جلادت
مردانگی، چستی جلد بودن چابکبودن، نیرومند بودن، چابکی چابک سواری، یلی پهلوانی شجاعت. چالاک شدن
فرهنگ لغت هوشیار