جدول جو
جدول جو

معنی وعوع - جستجوی لغت در جدول جو

وعوع
(وَعْ وَ)
فریاد سگان. وغوغ. عوعو. واغ واغ. هاپ هاپ. آواز سگ. (غیاث اللغات) (آنندراج). هاف هاف:
این سگان کرّند زامر انصتوا
از سفه وعوع کنان بر بدر تو.
مولوی.
، آواز شغال و گرگ. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
وعوع
(در یکی از فرهنگ ها این واژه را با وعواع برابر دانسته اند که درست نیست) زبان آور سخنگوی، دیده بان، شغال، روباه، کویر آواز سگ و گرگ و شغال ماده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ولوع
تصویر ولوع
بسیار آزمند، حریص و شیفته، (مصدر) آزمند شدن، حریص شدن به چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
افتادن، فرود آمدن، قرار گرفتن، واقع شدن، در علوم ادبی مکتبی در شعر فارسی قرن دهم که ویژگی عمدۀ آن بیان واقعیت و پرهیز از اغراق های شاعرانه بود، واسوخت
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
بددل شدن. سست شدن. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(وَعْ وَ عی ی)
زیرک خوش طبع تیزخاطر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). مرد ظریف. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
آزور آزمند، آز آزمندی آزمند شدن حریص گشتن، آزمندی حرص، بسیارآزمند سخت حریص
فرهنگ لغت هوشیار
پیش آمدن دست دادن، فرود آمدن، آشکارشدن اتفاق افتادن، فرود آمدن (مرغ از هوا)، بروز ظهور: (بعد از وقوع این قضیه در اندک روزی اسماعیل میرزا تغییر سلوک با او کرده)
فرهنگ لغت هوشیار
گروه فریاد کننده، یاوه گوی، آوای شغال، نوف بانگ سگ آواز سگ و گرگ و شغال ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
((وُ))
فرود آمدن، قرار گرفتن، بروز، ظهور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وعواع
تصویر وعواع
((وَ))
آواز سگ و گرگ و شغال ماده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ولوع
تصویر ولوع
((وَ))
آزمند، حریص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
حدوثٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
Incidence, Occurrence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
incidence, occurrence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
発生率 , 発生
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
שְׁכִיחוּת , התרחשות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
وقوعہ , وقوع
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
kejadian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
อัตราการเกิด , การเกิดขึ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
matukio, tukio
دیکشنری فارسی به سواحیلی
وقوع
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
发生率 , 发生
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
incidenza, occorrenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
발생률 , 발생
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
olay sıklığı, meydana gelme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
ঘটনার হার , ঘটনা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
घटना , घटना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
Vorkommen, Auftreten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
частота , виникнення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
частота , происшествие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
częstość, zdarzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
incidencia, ocurrencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
incidência, ocorrência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وقوع
تصویر وقوع
incidentie, gebeurtenis
دیکشنری فارسی به هلندی